و
نيز در همان كتاب آمده كه: ابن ابى حاتم از كعب الاحبار روايت كرده كه در ذيل آيه(إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ)
گفت: اين آيه در باره يهوديان نازل شد، البته در باره اين عقيده آنها كه منتظر امر
دجال هستند[2].
و
باز در همان كتاب است كه ابن منذر از ابن جريح نقل كرده كه در تفسير آيه (لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ)
گفته است: مىگويند يهوديان معتقد بودند كه در آخر الزمان پادشاهى خواهند داشت كه
دريا تا زانويش، و ابرها تا فرق سرش مىرسند، آن قدر بلند بالا است كه مرغان را از
بين آسمان و زمين با دست مىگيرد، و با او كوهى از نان و نهرى از آب است. در پاسخ
ايشان اين آيه نازل شد(لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ)[3].
مؤلف:
در سابق توجه فرموديد كه گفتيم: غرض سوره- به طورى كه از سياق آياتش استفاده
مىشود- گفتگو در پيرامون استكبار و مجادله كفار در آيات خدا است، آنهم مجادله به
غير حق. پس در اين سوره گفتار از اين جا آغاز شد، و در چند نوبت باز به همين نكته
عود كرد، مثل اينكه يك جا فرمود:(ما يُجادِلُ فِي آياتِ
اللَّهِ إِلَّا الَّذِينَ كَفَرُوا) جاى ديگر فرمود:
(وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ) بار سوم
فرمود:(الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ
سُلْطانٍ أَتاهُمْ كَبُرَ مَقْتاً)، بار چهارم فرمود:(إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ إِنْ
فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ) بار پنجم فرمود:(أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ أَنَّى
يُصْرَفُونَ). پس بنا بر اين، سياق آيات اين سوره اين معنا را نمىپذيرد كه بعضى
از آنها در باره حادثهاى نازل شده باشد كه ساير آيات آن ربطى به آن حادثه نداشته
باشد، در حالى كه چند روايت بالا مىخواهد اين را بگويد.
علاوه
بر اين، مضمون اين روايات، يعنى قصه خبر دادن يهود از دجال، با دو آيه مزبور هيچ
تطبيق نمىكند، و خواننده عزيز اگر در مضمون اين دو آيه يعنى آيه(
إِنَّ الَّذِينَ يُجادِلُونَ)- تا جمله-(وَ
لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ ) دقت
بفرمايد، خواهد ديد كه از مضمون روايت اجنبى است. از اينجا روشن مىشود اين قول كه
اين دو آيه به دليل اين روايات در مدينه نازل شده صحيح نيست.