نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 524
(وَ
صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ)- حرف فا كه بر سر جمله فاحسن در آمده، فاى
تفسيرى است، و به آيه چنين معنا مىدهد: خداوند خلقت صورتهاى شما را نيكو كرد، و
اين بدان جهت است كه خداى تعالى صورت انسان را مجهز به جهازى بسيار دقيق كرد كه با
آن جهاز و وسايل مىتواند انواع كارهاى عجيب را انجام دهد، كارهايى كه ساير
موجودات جاندار از انجام آن عاجز است. و نيز از مزايايى از زندگى بهرهمند است كه
آن مزايا براى غير انسان ابدا فراهم نيست.
(وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ)- منظور از طيبات انواع
رزقهاى گوناگونى است كه طبيعتش با طبيعت آدمى سازگار است، و با طبيعت ساير حيوانات
سازگار نمىباشد، مانند انواع دانهها، و گوشتها و غير آن.
(ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ)- يعنى اين اللَّه است كه رب شما است
و امور شما را تدبير مىكند.(فَتَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ
الْعالَمِينَ)- اين جمله ثنايى است بر خداى عز و جل به اينكه
ربوبيت و تدبيرش تمامى عالمها را فرا گرفته، و با آوردن حرف فا بر سر
اين جمله، آن را متفرع كرد بر جمله قبلى، در نتيجه ربوبيتش براى همه عالمها را فرع
ربوبيتش براى انسان قرار داد، و اين به منظور آن بود كه بفهماند ربوبيت خداى تعالى
يكى است، و تدبيرش نسبت به امور انسان عين تدبيرش نسبت به امور همه عالم است، چون
نظام جارى در سراسر جهان يكى است، و انطباق آن بر سراسر جهان عين انطباقش بر يك يك
نواحى آن است، پس خداى سبحان منشا خير كثير است كه در لغت آن را بركت
گويند:(فَتَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ)[1].
(هُوَ الْحَيُّ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ
...) در جمله هو الحى اطلاقى است كه به هيچ وجه مقيد
نمىشود، نه عقلا و نه نقلا.
علاوه
بر اين، انحصار را هم افاده مىكند، در نتيجه معنايش اين مىشود كه: تنها خداى
تعالى حياتى دارد كه دستخوش مرگ و زوال نمىشود، پس خداى تعالى حى بالذات است و هر
زنده ديگرى با احياى او داراى حيات شده.
و
چون معلوم شد كه در اين ميان يك حى بالذات است و يك حى به وسيله غير، در نتيجه
تنها كسى بالذات مستحق عبادت است كه حياتش نيز بالذات باشد و او خداى تعالى
[1] و از اين تفريع مىتوان استفاده كرد كه نظام آفرينش فرع بر
نظام انسانها، و خلقتش به خاطر خلقت انسانها بوده است. اين احتمال را مؤلف بزرگوار
نيز پسنديد. مترجم.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 524