نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 52
صحف بوده
باشد، يعنى آن كتابهايى كه تنها متضمن ياد خدا است، بدون اينكه احكام و شرايعى در
آن باشد. و كتاب منير كتابى را گويند كه از آسمان نازل شده، و متضمن
احكام و شرايع باشد، مانند: كتاب نوح، ابراهيم، تورات موسى، و انجيل عيسى (ع).
و
معناى آيه روشن است.
(ثُمَّ أَخَذْتُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَكَيْفَ كانَ نَكِيرِ)
كلمه اخذ كنايه است از عذاب دادن. و كلمه نكير به معناى
انكار است. و بقيه الفاظ آيه روشن است.
گفتارى
پيرامون معناى عموم انذار [سخنى پيرامون عموم انذار و اينكه هيچ امتى كه در آن
پيغمبرى ظهور نكرده باشد نبوده است(وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا
خَلا فِيها نَذِيرٌ)]
در
بحثهايى كه در جلد دوم راجع به نبوت داشتيم، و نيز در جلد دهم در داستانهاى نوح
(ع) مطالبى عقلى گذشت، كه دلالت مىكرد بر عموم نبوت، و اين معنا را قرآن نيز
تاييد مىكند.
بنا
بر اين، هيچ امتى از امتهاى بشرى نبوده كه دعوت به حق پيامبران در آن ظهور نكرده
باشد، و اما اينكه پيغمبر هر امتى از خود آن امت بوده باشد، دليلى در دست نيست كه
بر آن دلالت كند، هم چنان كه- به خاطر داريد كه گفتيم- جمله:(وَ
إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيها نَذِيرٌ ...)، نيز همين
را افاده مىكند.
و
اما اينكه: علاوه بر اصل اقتضا، انذار هر پيغمبرى فعليت هم داشته باشد، يعنى انذار
هر پيغمبر به يك يك امتش برسد، و دعوتش يك يك افراد را شامل گردد، و كسى از افراد
امت باقى نماند كه دعوت پيغمبر به گوشش نرسيده باشد، مطلبى است كه نمىتوان آن را
از آن ادله فهميد، زيرا نشاه دنيا محل تزاحم علل و اسباب است، و اين تزاحم در آن
حكمفرماست، و نمىگذارد اين غرض حاصل شود، هم چنان كه ساير مقتضيات عمومى كه عامل
صنع آنها را تقدير كرده، با اين غرض مساعد نيست، مثلا هر انسانى كه به دنيا
مىآيد، اين اقتضا را دارد كه عمرى طبيعى كند، و ليكن حوادث نشاه تزاحم دنيا، در
بيشتر افراد، مزاحم اين اقتضاء مىشود، و نمىگذارد كه بيشتر افراد عمر طبيعى خود
را بكنند.
و
نيز هر انسانى كه به دنيا مىآيد مجهز به جهاز تناسلى است، تا بتواند با گرفتن زن،
و يا شوهر رفتن، نسلى از خود باقى بگذارد، و ليكن بعضى از افراد قبل از فرزنددار
شدن مىميرند، و همچنين نظاير اين مثالها.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 52