نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 519
منظور باعث
شده كه سياق از غيبت به حضور التفات يابد، چون اگر اين نكته نبود، جا داشت
بفرمايد قليلا ما يتذكرون .
(إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا
يُؤْمِنُونَ) خداى تعالى در اين آيه مردم را به آمدن قيامت تذكر مىدهد، و در آيه
بعدى با دعوت پروردگارشان به دعا و عبادت او متذكر مىكند، هم چنان كه مؤمن آل
فرعون در داستان سابق آنان را به آمدن قيامت، و به اينكه دعوت از ناحيه خداست نه
از ناحيه آلهه ايشان، تذكر مىداد و مىگفت آلهه شما مردم نه در دنيا دعوتى دارند،
نه در آخرت.
(وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ) اين آيه
دعوتى است از خداى تعالى به همه بندگانش، دعوتى است به دعا و خواندن او، و وعدهاى
است به استجابت آنان. و به طورى كه ملاحظه مىكنيد هم دعا را مطلق آورده، و هم
مستجاب كردن آن را. و ما در بحثى كه پيرامون معناى دعا و اجابت در ذيل آيه(أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ)[1] در
جلد دوم اين كتاب ايراد كرديم پيرامون آن مفصلا بحث نموديم.
(إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ
داخِرِينَ)- كلمه داخرين جمع اسم فاعل از مصدر دخور
است كه به معناى ذلت است. در اين آيه دعاى در آيه قبلى را به عبادت مبدل كرده تا
بفهماند كه دعا خود نوعى عبادت است.
بحث
روايتى [ (رواياتى در باره دعاء و استجابت آن در ذيل آيه:(ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ ...))]
در
صحيفه سجاديه است كه: پروردگارا تو خودت فرمودى (ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِي
سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِينَ) و در اين كلام شريفت دعا و
خواندن خود را عبادت، و ترك آن را استكبار خواندى، و تاركين را به دخول در جهنم با
خوارى تهديد فرمودى[2].
و
در كافى به سند خود از حماد بن عيسى، از امام صادق (ع) روايت آورده كه گفت: از آن
جناب شنيدم كه فرمود: دعا كن و مگو مقدرات تقدير شده و دعا تغييرش