نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 518
كنند، و به
وسيله آن حق صريح روشن را باطل جلوه دهند.
(ما هُمْ بِبالِغِيهِ)- ضمير در كلمه ببالغيه
به كبر برمىگردد، به اعتبار سببى كه موجب آنست، چون كبر سبب جدال است كه
مىخواستند با آن، حق را و آورنده دعوت حقه را سركوب كنند. و معناى جمله اين است
كه: ايشان به مراد دل خود و آرزوهايى كه از جدال خود دارند نمىرسند، جدالى كه
بخاطر كبرشان مرتكب مىشوند.
(فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ)- يعنى پس از ايشان و كبرى كه دارند
به خدا پناه ببر، هم چنان كه موسى (ع) از هر متكبر جدالگرى به خدا پناه برد، و خدا
آن را چنين حكايت مىكند:(وَ قالَ مُوسى إِنِّي
عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ
الْحِسابِ)[1].
(إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ)- يعنى: او شنواى دعاى بندگان
و بيناى به حوائج ايشان است، و شدت و رخاى ايشان را مىبيند.
(لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَ لكِنَّ
أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ) لام ابتداى آيه لام سوگند
است، و مراد از سماوات و الارض مجموع عالم است، و معناى آيه بر حسب
آنچه مقام افاده مىكند اين است كه: مشركين به آرزوى خود نمىرسند، و خدا را
نمىتوانند عاجز كنند، چون خدايى كه قادر بر خلقت تمامى عالم است، و همه عالم با
آن همه عظمت كه در آن است وى را عاجز نكرد، هرگز ممكن نيست يك جزو كوچك از آن-
يعنى انسانها- بتوانند او را عاجز سازند. و ليكن بيشتر مردم جاهلند، و به خاطر جهل
خود خيال مىكنند مىتوانند با جدالى كه به راه مىاندازند، و يا با هر نيرنگ
ديگر، او را عاجز و خسته كنند.
(وَ ما يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصِيرُ ...) بعد از
آنكه تذكر داد كه بيشتر مردم نمىدانند، در اين جمله همين معنا را تاكيد كرد كه
مردم همه يكسان نيستند، بعضى كور و بعضى بينايند، و اين دو برابر نيستند. آن گاه
بعد از كلمه بصير جمله( الَّذِينَ آمَنُوا ...)
را بر آن عطف كرد، و سپس كلمه مسىء را آورد، در نتيجه طايفه اول
صاحبان بصيرتند كه آن تذكر را مىپذيرند، و طايفه دوم كوردلان هستند كه متذكر نمىشوند.
(قَلِيلًا ما تَتَذَكَّرُونَ)- اين جمله خطاب به مردم است به
انگيزه توبيخ آنها و همين
[1] موسى( ع) گفت: من از شر هر كافر متكبرى كه به روز حساب ايمان
نمىآورد به پروردگارم و پروردگار شما پناه مىبرم. سوره مؤمن، آيه 27.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 518