نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 508
(فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا) اين جمله تفريع و نتيجه تفويض امور است به خداى
تعالى، مىفرمايد: نتيجه واگذارى امورش به خدا اين شد كه خداى سبحان شر كفار و
نقشههاى شوم آنان را از وى بگردانيد. و در اين جمله اشارهاى هم به اين معنا هست
كه كفار نسبت به او قصد سوء داشتند.
و
ليكن خداى تعالى شر آنها را دفع كرد.
(
وَ حاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ) ...(أَشَدَّ
الْعَذابِ ) يعنى به دنبال اين جريان عذابى سخت بر آل فرعون نازل شد. و بنا بر
اين عبارت سوء العذاب از باب اضافه صفت به موصوف است. و اگر موصوف
مزبور را با مصدر سوء توصيف كرد، و نفرمود عذاب سيئ براى
اين است كه در تعبير مبالغه كرده باشد. و منظور از آل فرعون پيروان اوست، و چه بسا
گفته مىشود آل فلانى و شامل خود آن شخص نيز مىشود.
(النَّارُ يُعْرَضُونَ عَلَيْها غُدُوًّا وَ عَشِيًّا وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ
أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ) از ظاهر
سياق برمىآيد كه مىخواهد كلمه سوء العذاب را معنا كند، نه اينكه
جملهاى نو و ابتدايى باشد.
[نكاتى
در باره كيفيت و مراحل تعذيب فرعونيان در عالم برزخ و قيامت]
و
اين آيه شريفه در افاده چند نكته صريح است: اول اينكه: با آل فرعون اين طور معامله
مىشود كه اول آنان را بر آتش عرضه مىكنند، و سپس آنان را در آن داخل مىكنند و
اين هم پيداست كه داخل آتش شدن سختتر است، از اينكه انسان را بر آتش عرضه كنند.
نكته
دوم اينكه: عرضه آنان بر آتش قبل از روز قيامت است كه در آن روز دوزخيان را داخل
دوزخ مىكنند. پس معلوم مىشود عرضه كردن آل فرعون بر آتش، در عالمى قبل از عالم
قيامت صورت مىگيرد، و آن عالم برزخ است كه فاصله بين دنيا و آخرت است.
نكته
سوم اينكه شكنجه در برزخ با شكنجه در قيامت به وسيله يك چيز صورت مىگيرد، آنهم
آتش است، چيزى كه هست اهل برزخ از دور از آتش رنج مىبرند، و اهل قيامت در داخل آن
قرار مىگيرند.
و
در اينكه فرمود:(غُدُوًّا وَ عَشِيًّا) اشاره است
به اينكه عرضه كفار بر آتش پشت سر هم واقع مىشود، و لا ينقطع ادامه مىيابد. و اى
بسا اين استفاده هم بشود، كه اهل برزخ از آنجا كه به كلى از نداى منقطع نشدهاند،
مانند اهل دنيا صبح و شام دارند.
و
در عبارت(وَ يَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا) به
منظور كوتاهگويى چيزى حذف شده و
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 508