responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 502

اينكه خدا شما را گمراه كرده و كسى كه خدا گمراهش كرده باشد، ديگر راهنمايى نخواهد داشت.

(وَ لَقَدْ جاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّناتِ ...) بعد از آنكه گفت خدا ايشان را گمراه كرده و ديگر راهنمايى ندارند، به عنوان شاهد، داستان يوسف (ع) كه در مصر مبعوث شد و رفتارى كه مصريان با او داشتند را ذكر مى‌كند كه ما دام در بين آنان بود، در نبوتش شك مى‌كردند، و بعد از آن كه از دنيا رفت گفتند: ديگر پيامبرى بعد از او نيست.

بنا بر اين معناى آيه چنين مى‌شود: سوگند مى‌خورم كه قبل از اين هم يوسف به سوى شما مصريان آمد، و آياتى بينات آورد، آياتى كه ديگر هيچ شكى در رسالتش براى كسى باقى نمى‌گذاشت، ولى تا او زنده بود شما همواره در باره دعوت او در شك بوديد و همين كه از دنيا رفت گفتيد: ديگر بعد از يوسف، خداى سبحان، رسولى مبعوث نمى‌كند، و با اين سخن گفتار خود را نقض كرديد و هيچ پروايى هم نكرديد.

آن گاه بيان خود را تاكيد و در عين حال تعليل كرده و فرموده: (كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ‌)- آرى اين چنين خداوند هر اسرافگر شكاكى را گمراه مى‌كند .

(الَّذِينَ يُجادِلُونَ فِي آياتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطانٍ أَتاهُمْ ...) اين آيه توصيف همان مسرف مرتاب آيه قبلى است، چون كسى كه پا از گليم خود بيرون كند و از زى خود خارج شود، يعنى از حق اعراض نمايد و از هواى نفس پيروى كند و در نتيجه شك و ترديد در دلش جايگزين گردد، و بر هيچ سخنى هر چه هم علمى باشد اعتماد نمى‌كند و به هيچ حجتى كه او را به سوى حق راهنمايى مى‌كند دل نمى‌بندد، چنين كسى آيات خدا را هم در صورتى كه با مقتضاى هواى نفسش مخالف باشد، بدون هيچ برهانى رد مى‌كند و براى رد آن، به باطل جدال مى‌نمايد.

(كَذلِكَ يَطْبَعُ اللَّهُ عَلى‌ كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ)- اين جمله مى‌فهماند كه دلهاى آنان مهر خورده و ديگر هيچ حرف حسابى و برهانى قاطعى را نمى‌فهمند و به هيچ دليل قانع كننده اعتماد نمى‌كنند.

[مقصود از فرعون از اينكه به وزير خود گفت:(يا هامانُ ابْنِ لِي صَرْحاً لَعَلِّي أَبْلُغُ الْأَسْبابَ ...)]

( وَ قالَ فِرْعَوْنُ يا هامانُ ابْنِ لِي صَرْحاً) ...(فِي تَبابٍ ) در اين آيه فرعون به وزير خود هامان دستور مى‌دهد: برايش بناى بلندى بسازد، تا به وسيله آن از اله موسى اطلاعى به دست آورد، و گويا اين دستور را در اثناى بگومگويش با مؤمن آل فرعون، و بعد از منصرف شدن از كشتن موسى داده، و به همين جهت در بين موعظه‌هاى‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 502
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست