نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 476
شهادت اينكه
كفار تا چندى كه در دنيا بودند نسبت به معاد در شك و ترديد بودند.
با
اين بيان فساد آن اعتراضى كه به اين بحث شده روشن مىگردد كه اگر مراد از دو احيا،
احيا در برزخ و احياى در قيامت باشد بايد مىگفتند: امتنا اثنتين و احييتنا
ثلاثا چون منظور شمردن مرگها و زندگيهايى است كه بر آنان گذشته، و آن عبارت
است از دو اماته و سه احياء[1].
وجه
فسادش همان است كه گفتيم: منظور تنها شمردن مطلق اماتهها و احياءهايى كه بر آنان
گذشته، نبوده، بلكه آن اماته و احيايى منظور بوده كه در حصول يقين براى آنان دخالت
داشته، و احياى در دنيا چنين دخالتى نداشته.
بعضى[2]
از مفسرين گفتهاند: مراد از اماته اولى حالت نطفگى انسان است، آن
وقتى كه هنوز روح در آن دميده نشده و مراد از احياء اولى حالت آدمى
بعد از دميده شدن روح در كالبد است. و مراد از اماته دوم اماته در
دنيا و قبض روح است، و مراد از احياى دوم احياء براى روز قيامت و حساب
است، و آيه شريفه درست همان را مىگويد كه آيه شريفه(كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ ثُمَّ
يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ)[3] در
مقام بيان آن است.
گويندگان
اين توجيه و تفسير وقتى احساس كردند كه كلمه اماته بر حالت نطفگى
آدمى، يعنى حالت قبل از دميده شدن روح در آن، صدق نمىكند، چون اماته وقتى صادق
است كه قبلا حياتى باشد، لذا در مقام رفع و رجوع اين اشكال برآمدهاند و به
نيرنگهاى عجيب و غريب متوسل شدهاند، كه اگر از خوانندگان كسى بخواهد به آنها واقف
شود، بايد به تفسير كشاف و شرحهاى آن مراجعه كند.
علاوه
بر اين خواننده عزيز متوجه شد كه نام بردن اماتهها و احياءهايى كه بر آنان گذشته،
همه و همه براى اشاره به اسباب حصول يقين ايشان به مساله معاد است و زندگى دنيا و
مرگ قبل از آن زندگى، هيچ اثرى در پيدا شدن يقين به معاد ندارد.
بعضى[4]
ديگر گفتهاند: حيات اولى، زندگى دنيا و دومى، زنده شدن در قبر است. و موت اولى
مرگ در دنيا و موت دومى مردن در قبر است. و آيه شريفه اصلا متعرض زندگى در