نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 467
و از كيفر
گناهان و بديها حفظشان كن كه هر كس را تو از كيفر بديها حفظش كنى براستى رحمتى بر
او كردهاى رحمتى كه رستگارى عظيم، همان رحمت است (9).
به
درستى آنان كه كافر شدند از نقطهاى دور ندا مىشوند: خشم خدا از خشم خود شما
بسيار بزرگتر و سختتر است آيا يادتان هست كه هر چه به سوى ايمان دعوت مىشديد كفر
مىورزيديد (10).
مىگويند
پروردگارا تو ما را دو بار ميراندى و دو نوبت زنده كردى اينك به گناهان خود اعتراف
مىكنيم حال آيا راهى براى بيرون شدن از آتش هست؟ (11).
اين
عذاب شما بدان جهت است كه وقتى خدا به تنهايى خوانده مىشد كفر مىورزيديد و چون
به وى شرك ورزيده مىشد به آن ايمان مىآورديد پس حكم تنها از آن خداى بلند مرتبه
بزرگ است (12).
بيان
آيات
بعد
از آنكه در آيات قبل تكذيب كفار و جدال به باطلشان در آيات خدا را خاطرنشان ساخت و
نيز اشاره كرد به اينكه اينها نمىتوانند خدا را عاجز سازند و خدا از اينان غافل
نيست، بلكه منظور او از اين دعوت همين است كه اينان تكذيب و جدال بكنند، تا از
ديگران متمايز و جدا گشته، كلمه عذاب بر عليه آنان حتمى شود، اينك در اين آيات به
آغاز كلام برگشت كرده، به آنجا كه مىفرمود: نازل كردن كتاب و به پا خاستن دعوت به
منظور مغفرت و قبول توبه جمعى و عقاب جمعى ديگر است، در اين آيات خاطر نشان
مىسازد كه مردم در مقابل اين دعوت دو جورند. يك طايفه آنهايند كه ملائكه حامل عرش
خدا و طواف كنندگان پيرامون آن برايشان استغفار مىكنند و آنان عبارتند از: توبه
كنندگان كه به سوى خدا بر مىگردند و راه او را پيروى مىكنند و نيز صلحا از پدران
و همسران و ذريه ايشانند.
و
دسته دوم عبارتند از، كسانى كه به جرم كفر ورزيدن به توحيد، اهل عذابند.
(الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ
رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ ...) خداى سبحان در اين آيه و در
هيچ جا از كلام عزيزش معرفى نفرموده كه اين حاملان عرش چه كسانى هستند، آيا از
ملائكهاند؟ يا كسانى ديگر؟ ولى عطف كردن جمله و من حوله بر حاملان
عرش، اشعار دارد بر اينكه حاملان عرش هم از ملائكهاند: چون در آيه(وَ تَرَى الْمَلائِكَةَ حَافِّينَ مِنْ حَوْلِ الْعَرْشِ)[1]
تصريح دارد كه طواف كنندگان پيرامون عرش از
[1] و ملائكه را مىبينى كه پيرامون عرش در طوافند. سوره زمر،
آيه 75.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 467