نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 464
بودند، آنها
هم تا اين حد پيشروى كردند كه مىخواستند رسول خدا را بگيرند و از بين ببرند، ولى
عذاب خدا مهلتشان نداد و اين قضا در حق همه كفار رانده شده. پس توهم اينكه كفار
معاصر از خدا پيشى گرفتهاند و اراده خود را عليه اراده خدا به كار زدند، توهمى
است باطل.
پس
جمله(كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَ الْأَحْزابُ مِنْ
بَعْدِهِمْ) دفع آن توهم است، و به همين جهت جواب را بدون واو عاطفه آورد. و در
جمله(وَ هَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ
لِيَأْخُذُوهُ)، كلمه همت كه با حرف با
متعدى شده، به معناى اين است كه هر امتى قصد كرد رسول خود را، چون عبارت هم
به به معناى قصد كرد آن را مىباشد، چيزى كه هست بيشتر در مورد
قصد سوء استعمال مىشود. پس معناى اين عبارت در آيه اين است كه: هر امتى قصد سوء
به پيغمبر خود كرد، و خواستند تا او را بگيرند و به قتل برسانند و يا از شهر خارج
كنند، يا آزارى ديگر برسانند، هم چنان كه تك تك انبيا و رفتار امت آنان در قرآن
كريم آمده.
(وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ) كلمه
ادحاض به معناى زايل كردن و باطل ساختن است، و اينكه فرموده:
فاخذتهم- من ايشان را گرفتم با اينكه جا داشت بفرمايد: فاخذهم- خدا
آنان را بگرفت ، براى اشاره به اين نكته است كه كار اين طغيان و استكبارشان
آن قدر خطرناك و فاحش بود، كه امر آن تنها به دست خداى تعالى بود و ديگر بين خدا و
بين ايشان هيچ كس دخالتى نداشت، تا شفاعتى كند و يا ايشان را يارى نمايد، هم چنان
كه در جاى ديگر در باره اين امتها فرموده:(فَصَبَّ
عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذابٍ إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصادِ)[1].
و
در جمله(فَكَيْفَ كانَ عِقابِ) ذهن شنونده
را به چيزى كه خودش مىداند يعنى به كيفيت عقاب آنان متوجه مىكند تا شدت بلاى
آنان در ذهنش حاضر شود و خلاصه مىفهماند تو خود مىدانى كه ما چگونه آنان را هلاك
كرديم و نسلشان را منقرض ساختيم، چون خداى تعالى قبلا به داستان يك يك آنها اشاره
كرده بود.
(وَ كَذلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحابُ
النَّارِ) از ظاهر سياق برمىآيد كه مطلب در اين آيه به مطلب در آيه سابق
تشبيه شده، و كلمه كذلك اين تشبيه را مىرساند و خلاصه مىفرمايد: در
آخرت هم رفتار خداى تعالى در باره
[1] پس خدا تازيانه عذاب را بر سرشان فرود آورد كه پروردگار تو
هر آينه در كمين گاه است.
سوره فجر، آيه 13 و 14.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 464