نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 423
و اما اينكه
گفتيم ترغيب مىكند به اينكه دعوت را بپذيرند، براى اينكه كلمه عباد
را بر يا ى متكلم اضافه كرده، مىفرمايد بندگان من و اين
تعبير ايشان را بر مىانگيزد تا به ذيل رحمت و مغفرت او متمسك شوند.
(الَّذِينَ
أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ )- كلمه أسرفوا جمع غايب
ماضى از مصدر اسراف است و- به طورى كه راغب[1]
گفته- اسراف به معناى تجاوز از حد در هر عملى است كه كسى انجام دهد،
هر چند كه در خصوص خرج كردن مال مشهورتر است، و گويى در آيه مورد بحث متضمن معناى
جنايت و يا معنايى قريب به آن نيز هست، چون با كلمه على متعدى شده.
و
اسراف بر نفس تعدى بر نفس به جنايت كردن و به ارتكاب گناه است چه شرك باشد و چه
گناهان كبيره و چه گناهان صغيره، چون سياق اين عموميت را افاده مىكند.
جمعى
از مفسرين[2] گفتهاند:
مراد از عباد مؤمنانند، چون كه در قرآن استعمال عبادى كه
به يا ى متكلم اضافه شده در مؤمنين غلبه دارد. پس معناى آيه چنين
مىشود:
بگو
اى مؤمنينى كه مرتكب گناه شدهايد.
و ليكن
اين حرف صحيح نيست، براى اينكه آيه مورد بحث تا هفت آيه بعد از آن همه در يك سياق
و متصل به يكديگرند، و همه در مقام دعوتند، و ما مىبينيم كه در ضمن اين آيات
مىفرمايد: (بَلى قَدْ جاءَتْكَ آياتِي فَكَذَّبْتَ بِها وَ اسْتَكْبَرْتَ)-
آرى آيات من به سوى تو اى مشرك بيامد، ولى تو آن را تكذيب كردى و استكبار
ورزيدى و اين خود مثل تصريح است به اينكه كلمه عبادى در اول
آيات، شامل مشركين هم مىشود.
و
اگر مىبينيم كه لفظ عبادى در چيزى بيشتر از ده مورد به معناى مؤمنان
آمده، همه اين موارد قرينههايى در خود كلام همراه دارد كه نمىشود با بودن آن
قرائن لفظ مزبور را اعم از مؤمن و مشرك گرفت، ولى چنان هم نيست كه هر جايى بدون
قرينه و مطلق استعمال شد، باز منصرف به مؤمنين باشد، هم چنان كه مىبينيم در كلام
خدا هر جا مطلق ذكر شده، اعم از مؤمن و مشرك اراده شده است.
و
كوتاه سخن آنكه شمول لفظ يا عبادى در آيه شريفه در مورد مشركين، جاى
هيچ ترديد نيست، بلكه مىتوان گفت اين نظريه كه كلمه يا عبادى در آيه
مورد بحث به خاطر