نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 4
تعالى است،
و مىفرمايد: (ما
يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلا مُمْسِكَ لَها) ...- خدا در هر رحمتى را كه به سوى مردم باز كند
كسى نيست كه آن را ببندد ... .
و
باز قبل از اينكه اين اشاره اجمالى را بكند، به واسطههايى اشاره مىكند كه رحمت و
نعمت را از خداى تعالى گرفته، به خلق مىرسانند، و آنان ملائكه هستند، كه
واسطههاى بين خدا و خلقند و به همين جهت مىبينيم سوره فاطر با يادآورى اين وسائط
شروع مىشود.
و
اين سوره (همان طور كه در آغاز گفته شد) در مكه نازل شده، و سياق آياتش نيز بر اين
معنا دلالت دارد، الا اينكه بعضى[1] از مفسرين
دو آيه از آن را استثناء كرده و گفتهاند كه:
اين
دو در مدينه نازل شده است. و ليكن سياق همان دو آيه نيز ظهورى در گفته آنان ندارد،
و آن دو آيه عبارتند از آيه (إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ
كِتابَ اللَّهِ) ... و آيه (ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ
الَّذِينَ اصْطَفَيْنا) ... .
[معناى
فطر و مراد از(فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ)]
كلمه
فاطر از ماده فطر است، كه- به طورى كه راغب گفته- به معناى
شكافتن از طرف طول است[2]. و اگر كلمه
فاطر بر خداى تعالى اطلاق شده، به عنايت استعارهاى بوده است، گويا خداى تعالى عدم
را پاره كرده، و از درون آن آسمانها و زمين را بيرون آورده، بنا بر اين، حاصل
معناى آيه اين مىشود: حمد خدا را كه پديد آورنده آسمانها و زمين است، به
ايجادى ابتدايى، و بدون الگو و بنا بر اين كلمه فاطر همان
معنايى را مىدهد كه كلمه بديع و مبدع دارند، با اين تفاوت كه در كلمه ابداع،
عنايت بر نبودن الگوى قبلى است، و در كلمه فاطر عنايت بر طرد عدم و بر ايجاد چيزى
است از اصل، نه مانند كلمه صانع كه به معناى آن كسى است كه مواد مختلفى را با هم
تركيب مىكند، و از آن صورتى جديد (از قبيل خانه، ماشين، و امثال آن) كه وجود
نداشت، درست مىكند.
و
مراد از آسمانها و زمين مجموع عالمى است كه به چشم مىبينيم، كه هم شامل آسمانها و
زمين مىشود، و هم شامل مخلوقاتى كه در آن دو است، در نتيجه عبارت آيه از قبيل
اطلاق اعضاى بزرگ و اراده كل است مجازا، ممكن هم هست مراد خود آسمانها و زمين
باشد، به خاطر اعتنايى كه به شان آن دو داشته، چون خلقت آن دو، بزرگ و امرشان
عجيب