نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 39
و به همين
جهت تعبير كرد به يولج كه صيغه مضارع است، و دلالت بر استمرار دارد،
به خلاف جريان و سير آفتاب و ماه، كه چون هميشه ثابت است، به صيغه ماضى از آن
تعبير آورده، و فرموده:(وَ
سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى) و اين عنايت صورى و مسامحى است.
(ذلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ)- اين جمله به منزله نتيجه است براى
جملات قبلى، و معنايش اين است كه: وقتى امر خلقت و تدبير شما، چه در خشكى، چه در
دريا، چه در آسمان، و چه در زمين، بدين منوال بود، يعنى منتسب به خداى تعالى و
مدبر به تدبير او بود، پس همين خدا پروردگار شماست، كه مالك شما و مدبر امر شماست.
(لَهُ الْمُلْكُ)- اين جمله نتيجه جمله قبلى، و مقدمه براى جمله
بعدى است، كه مىفرمايد:(وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ ما
يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ). كلمه قطمير - بنا به
گفته راغب- به معناى اثر و باقى ماندهاى است كه از خرما بر هسته خرما مىماند[1]-
و بنا به گفته مجمع البيان قطمير آن روپوشى است كه روى هسته خرما را
پوشيده. و بعضى[2] ديگر
گفتهاند: هستهاى است كه در جوف هسته خرما هست و به هر حال چه به آن
معنا باشد، و چه به اين معنا گفتار جنبه مبالغه دارد و مىخواهد بفرمايد: خدايان
مشركين هيچ چيز را مالك نيستند. و منظور از(الَّذِينَ تَدْعُونَ
مِنْ دُونِهِ ...) همان خدايانى است كه مىخوانند، چه بتها و چه
ارباب بتها.
(إِنْ تَدْعُوهُمْ لا يَسْمَعُوا دُعاءَكُمْ وَ لَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجابُوا
لَكُمْ ...) اين آيه مطلب قبل را توضيح و شرح مىدهد، و اين معنا را كه آلهه
مشركين حتى يك قطمير را هم مالك نيستند، تصديق مىنمايد، و مىفرمايد شاهدش اين
است كه: اگر شما آنها را بخوانيد دعاى شما را نمىشنوند، براى اينكه خدايان شما
مشتى سنگ و چوب و جمادند كه نه شعورى دارند و نه حسى، و ارباب آنها هم مانند
ملائكه و قديسين از بشر، سرگرم كار خود هستند، و اطلاعى از خدايى خود ندارند،
علاوه بر اين از ناحيه خود مالك حس شنوايى نيستند، و اگر مىشنوند اين حس را خدا
به آنان داده.
و
اين هم معلوم است كه در آيه قبلى كه مىفرمود:(لَهُ الْمُلْكُ) مىخواست ملك حقيقى و استقلال در آن را منحصر در
خداى تعالى كند و جمله(وَ الَّذِينَ تَدْعُونَ ...)