نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 340
ندارد، و به
جز خدا هم كسى عزيز نيست، چون هر عزيزى عزتش از اوست.
اين
آن حجتى است كه از كلمه عزيز براى يگانگى خدا در الوهيت
استفاده كنيم. و اما استفاده آن از كلمه غفار بيانش اين است كه:
عبادت عبارت از عملى است كه عبوديت و تقرب به معبود را مجسم نموده و دورى
بنده را از مالك برطرف كند و اين همان مغفرت گناه است، و چون يگانه كسى كه مستقل به
رحمت رساندن بر خلق است، و هر چه رحمت مىرساند خزينههايش تهى نمىگردد خداست، و
او كسى است كه بندگان عابد خود را در آخرت به دار كرامت خود مىبرد، پس يگانه غفار
هم كه به طمع آمرزش سزاوار عبادت است، او است.
ممكن
هم هست دو كلمه عزيز و غفار اشاره باشد به علت دعوت به
توحيد، و يا وجوب ايمان به آن دعوت، وجوبى كه بر حسب مقام از جمله(وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ)
استفاده مىشود، و معناى اين باشد كه: من شما را به سوى توحيد خدا دعوت مىكنم، به
دعوتم ايمان بياوريد، براى اينكه خدا عزيزى است كه عزتش آميخته با ذلت نيست، و نيز
براى اينكه او غفار است، و معبود هم بايد همان كسى باشد كه غفار است.
(قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ أَنْتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ) مرجع
ضمير هو همان داستان وحدانيت خداست كه جمله(وَ
ما مِنْ إِلهٍ إِلَّا اللَّهُ ...) بيانش مىكرد.
بعضى[1]
از مفسرين گفتهاند: مرجع آن قرآن كريم است، مىفرمايد: قرآن نبا عظيم است،
كه مردم از آن اعراض مىكنند . و اين وجه با سياق آيات سابق هم سازگارتر است،
چون سياق همه آنها با قرآن ارتباط داشت. و نيز با آيه بعدى هم كه مىفرمايد:(ما كانَ لِي مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلى إِذْ يَخْتَصِمُونَ)،
سازگارتر است. و معناى آيه مورد بحث و آيه بعدى، اين مىشود كه: من از پيش خود هيچ
علمى به ملأ اعلى و تخاصم آنان نداشتم، تا آنكه قرآن اين نبا عظيم مرا خبردار كرد.
بعضى[2] ديگر
گفتهاند: مرجع هو قيامت است. ولى اين وجه از همه بعيدتر است.
(ما كانَ لِي مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلى إِذْ يَخْتَصِمُونَ)
منظور از ملأ اعلى جماعتى از ملائكه است، و گويا مراد از مخاصمه آنان
همان مطلبى باشد كه آيه(إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ
إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً)- تا آخر
آيات- آن را