نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 329
قتاده گفته:
اين وضع ايوب هفت سال ادامه داشت، و همين معنا از امام صادق (ع) هم روايت شده[1].
خبرى
از يسع و ذو الكفل (ع)
خداى
سبحان نام اين دو بزرگوار را در كلام مجيدش برده، و آن دو را از انبيا شمرده، و بر
آن دو ثنا خوانده، و آنها را از اخيار معرفى فرموده[2].
و ذو الكفل را از صابران شمرده[3]. در
روايات هم نامى از اين دو پيغمبر ديده مىشود.
در
بحار از كتاب احتجاج، و كتاب توحيد، و كتاب عيون، در ضمن خبرى طولانى كه حسن بن
محمد نوفلى آن را از حضرت رضا (ع) نقل كرده آمده: آن جناب در ضمن احتجاج عليه
جاثليق نصارى به اينجا رسيد كه فرمود: يسع همان كارهايى را مىكرد كه عيسى (ع)
مىكرد، يعنى او نيز روى آب راه مىرفت، و مردگان را زنده مىكرد، و كور مادرزاد،
و بيمار برصى را شفا مىداد با اين تفاوت كه امت او قائل به خدايى او نشدند، و شما
قائل به خدايى مسيح (ع) شديد ...[4].
و
از قصص الانبياء نقل شده كه صدوق، از دقاق، از اسدى، از سهل، از عبد العظيم حسنى
(ع) روايت كرده كه فرمود: نامهاى به امام جواد (ع) نوشتم، و در آن از ذو الكفل
پرسيدم كه نامش چه بود؟ و آيا از مرسلين بود يا خير؟ در جوابم نوشت: خداى عز و جل
صد و بيست و چهار هزار پيغمبر فرستاد كه سيصد و سيزده نفر آنان مرسل بودند، و ذو
الكفل يكى از آن مرسلين است كه بعد از سليمان بن داوود مىزيست، و در ميان مردم
مانند داوود (ع) قضاوت مىكرد، و جز براى خداى عز و جل خشم نكرد، و نام
شريفش عويديا بود، و او همان است كه خداى عز و جل در كتاب عزيزش نامش
را برده، و فرموده:(وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ
ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ)[5].
مؤلف:
البته در باره ذو الكفل و يسع روايات متفرقه ديگرى در باره گوشههايى از زندگى آن
دو بزرگوار هست كه چون معتبر و قوى نبود، و نمىشد بر آنها اعتماد كرد از ايرادش
صرف نظر كرديم.