نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 311
كرسى سليمان
(ع) است، و اگر واو عاطفه نياورده، براى اين است كه كلام به منزله جواب از سؤالى
است كه ممكن است بشود، گويا بعد از آنكه فرموده:(ثُمَّ أَنابَ) كسى پرسيده: در انابهاش چه گفت؟ فرموده:
گفت پروردگارا مرا بيامرز ... .
چه
بسا از مفسرين كه بر اين درخواست سليمان كه گفت: ملكى به من بده كه بعد از
من سزاوار احدى نباشد، اشكال كردهاند كه اين چه بخلى است كه سليمان مرتكب شده، و
از خدا خواسته مثل سلطنت او را بعد از او به احدى ندهد؟[1].
و
جواب آن اين است كه: درخواست او درخواست براى خودش است، نه درخواست منع از ديگران،
نمىخواهد درخواست كند كه ديگران را از سلطنتى چون سلطنت او محروم كند، و فرق است
بين اينكه ملكى را مختص به خود درخواست كند، و اينكه اختصاص آن را به خود بخواهد.
(فَسَخَّرْنا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخاءً حَيْثُ أَصابَ)
اين آيه فرع و نتيجه درخواست ملك است و از استجابت آن درخواست خبر مىدهد و ملكى
را كه سزاوار احدى بعد از او نباشد بيان مىكند و آن ملكى است كه دامنهاش حتى باد
و جن را هم گرفته، و آن دو نيز مسخر وى شدند.
و
كلمه رخاء - به ضمه را- به معناى نرمى است و ظاهرا مراد از جريان باد
به نرمى و به امر سليمان اين باشد كه: باد در اطاعت كردن از فرمان سليمان نرم بوده
و بر طبق خواسته او به آسانى جريان مىيافته. پس ديگر اشكال نشود به اينكه توصيف
باد به صفت نرمى، با توصيف آن به صفت عاصفه- تند كه آيه(وَ لِسُلَيْمانَ الرِّيحَ عاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ)[2] آن
را حكايت كرده، منافات دارد. براى اينكه گفتيم: منظور از جريان باد به نرمى، اين
است كه:
جارى
ساختن باد براى آن جناب هزينهاى نداشته، و به آسانى جارى مىشده، حال يا به نرمى
و يا به تندى.
ولى
بعضى[3] از مفسرين
از اين اشكال جواب دادهاند به اينكه: ممكن است خداوند باد را مسخر سليمان (ع)
كرده، كه هر وقت او خواست نرم بوزد، و هر وقت او خواست تند بوزد.
و
معناى جمله(حَيْثُ أَصابَ) اين است كه: به هر جا هم كه
او خواست بوزد، چون