نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 309
عبادتى ديگر
بازداشته، چيزى كه هست نماز در نظر وى مهمتر از آن عبادت ديگر بوده است.
بعضى
ديگر از مفسرين گفتهاند: ضمير در توارت به كلمه
خيل برمىگردد و معنايش اين است كه: سليمان از شدت علاقهاى كه به اسبان
داشت، بعد از سان ديدن از آنها، هم چنان به آنها نظر مىكرد، تا آنكه اسبان در پشت
پرده بعد و دورى ناپديد شدند . ولى در سابق گفتيم كه: كلمه عشى
در آيه قبلى، مؤيد احتمال اول است، و هيچ دليلى هم نه در لفظ آيه و نه در روايات
بر گفتار اين مفسر نيست.[1](رُدُّوها عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ)
بعضى[2] از مفسرين
گفتهاند: ضمير در ردوها به كلمه شمس برمىگردد، و
سليمان (ع) در اين جمله به ملائكه امر مىكند كه: آفتاب را برگردانند، تا او نماز
خود را در وقتش بخواند. و منظور از جمله(فَطَفِقَ مَسْحاً
بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ) اين است: سليمان شروع كرد پاها و
گردن خود را دست كشيدن و به اصحاب خود نيز دستور داد اين كار را بكنند، و اين در
حقيقت وضوى ايشان بوده. آن گاه او و اصحابش نماز خواندند. و اين معنا در بعضى از
روايات ائمه اهل بيت (ع) هم آمده .
بعضى[3]
ديگر از مفسرين گفتهاند: ضمير به كلمه خيل برمىگردد، و معنايش
اين است كه: سليمان دستور داد تا اسبان را دوباره برگردانند، و چون برگرداندند،
شروع كرد به ساق و گردنهاى آنها دست كشيدن و آنها را در راه خدا سبيل كردن. و اين
عمل را بدان جهت كرد، تا كفاره سرگرمى به اسبان و غفلت از نماز باشد .
بعضى[4]
ديگر گفتهاند: ضمير به كلمه خيل برمىگردد، ولى مراد از دست
كشيدن به ساقها و گردنهاى آنها، زدن آنها با شمشير و بريدن دست و گردن آنهاست، چون
كلمه مسح به معناى بريدن نيز مىآيد. بنا بر اين سليمان (ع) از اينكه
اسبان، او را از عبادت خدا بازداشتهاند خشمناك شده، و دستور داده آنها را
برگردانند، و آن گاه ساق و گردن همه را با شمشير زده و همه را كشته است.
ولى
اين تفسير صحيح نيست، چون چنين عملى از انبيا سرنمىزند، و ساحت آنان منزه از مثل
آن است. هر بيننده و شنوندهاى مىپرسد كه: اسب بيچاره چه گناهى دارد كه با شمشير
به جان او بيفتى، و قطعه و قطعهاش كنى، علاوه بر اين، اين عمل اتلاف مال محترم
است.
[1] ( 1 و 2 و 3 و 4) مجمع البيان، ج 8، ص 474 و 475.
[2] ( 1 و 2 و 3 و 4) مجمع البيان، ج 8، ص 474 و 475.
[3] ( 1 و 2 و 3 و 4) مجمع البيان، ج 8، ص 474 و 475.
[4] ( 1 و 2 و 3 و 4) مجمع البيان، ج 8، ص 474 و 475.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 309