responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 295

خلافت و حكمرانى در بين مردم استاد سازد. همه اينها تاييد مى‌كنند اين احتمال را كه مراجعه كنندگان به وى ملائكه بوده‌اند كه به صورت مردانى از جنس بشر ممثل شده بودند.

در نتيجه اين احتمال قوى به نظر مى‌رسد كه واقعه مذكور چيزى بيش از يك تمثل نظير رؤيا نبوده كه در آن حالت افرادى را ديده كه از ديوار محراب بالا آمدند، و به ناگهان بر او وارد شدند يكى گفته است: من يك ميش دارم و اين ديگرى نود و نه ميش دارد، تازه مى‌خواهد يك ميش مرا هم از من بگيرد. و در آن حالت به صاحب يك ميش گفته: رفيق تو به تو ظلم مى‌كند ...

پس سخن داوود (ع)- به فرضى كه حكم رسمى و قطعى او بوده باشد- در حقيقت حكمى است در ظرف تمثل هم چنان كه اگر اين صحنه را در خواب ديده بود، و در آن عالم حكمى بر خلاف كرده بود گناه شمرده نمى‌شد، و حكم در عالم تمثل گناه و خلاف نيست، چون عالم تمثل مانند عالم خواب عالم تكليف نيست، و تكليف ظرفش تنها در عالم مشهود و بيدارى است، كه عالم ماده است. و در عالم مشهود و واقع نه كسى به داوود (ع) مراجعه كرد و نه ميشى در كار بود و نه ميشهايى، پس خطاى داوود (ع) خطاى در عالم تمثل بوده، كه گفتيم در آنجا تكليف نيست، هم چنان كه در باره خطا و عصيان آدم هم گفتيم كه عصيان در بهشت بوده، چون در بهشت از درخت خورد كه هنوز به زمين هبوط نكرده بود و هنوز شريعتى و دينى نيامده بود.

خواهى گفت: پس استغفار و توبه چه معنا دارد؟ مى‌گوييم: استغفار و توبه آن عالم هم مانند خطاى در آن عالم و در خور آن است، مانند استغفار و توبه آدم از آنچه كه از او سر زد. همه اين حرفها را بدان جهت زديم، كه خواننده متوجه باشد كه ساحت مقدس داوود (ع) منزه از نافرمانى خداست، چون خود خداى تعالى آن جناب را خليفه خود خوانده، همان طور كه به خلافت آدم (ع) در كلام خود تصريح نموده- كه توضيح بيشتر اين مطلب در داستان آدم در جلد اول اين كتاب گذشت.

و اما بنا بر اينكه بعضى از مفسرين گفته‌اند كه دو طرف دعوا كه بر داوود (ع) وارد شدند از جنس بشر بوده‌اند، و داستان به همان ظاهرش حمل مى‌شود.

ناگزير بايد براى جمله‌(لَقَدْ ظَلَمَكَ) چاره‌اى انديشيد، و چاره‌اش اين است كه حكم داوود (ع) فرضى و تقديرى است، و معنايش اين است كه: اگر واقع داستان همين باشد كه تو گفتى رفيق تو به تو ظلم كرده، مگر آنكه دليلى قاطع بياورد كه يك ميش هم مال اوست.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 295
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست