نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 276
آن گاه آن
سخنان را در فصلى جداگانه رد مىكند.
و
پس از آن رسول گرامى خود را امر به صبر نموده و سرگذشت بندگان اواب
خود را در يك فصل به يادش مىآورد، و آن گاه عاقبت كار مردم با تقوى و سرانجام
طاغيان را در فصلى خاطرنشان نموده. سپس آن جناب را دستور مىدهد به اينكه ماموريت
خود را در انذار انجام دهد و مردم را به سوى توحيد دعوت كند. و نيز در فصلى ديگر
مىفرمايد: كه خدا از همان روز نخست كه به ملائكه امر كرد تا براى آدم سجده كنند و
شيطان امتناع كرد، اين قضاى حتمى را راند كه سرانجام پيروان شيطان و خود او به آتش
منتهى شود. و اين سوره به شهادت سياق آياتش در مكه نازل شده.
(ص وَ الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَ
شِقاقٍ) مراد از ذكر ذكر خداى تعالى و يادآورى اوست به توحيدش و
به معارف حقى كه از توحيد او سرچشمه مىگيرد، مانند: معاد، نبوت و غير آن دو. و
كلمه عزة به معناى امتناع و زير بار نرفتن است. و كلمه
شقاق به معناى مخالفت است.
در
مجمع البيان آمده كه: اصل كلمه شقاق به اين معنا بوده كه هر يك از دو
طايفه مخالف هم به طرفى بروند، و از همين باب است كه مىگويند: فلانى شق عصا كرد،
يعنى مخالفت نمود [1].
و
از سياق برمىآيد كه جمله (وَ الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ)
سوگند باشد، مانند سوگندى كه در(يس وَ الْقُرْآنِ
الْحَكِيمِ) و در(ق وَ الْقُرْآنِ الْمَجِيدِ) و
در(ن وَ الْقَلَمِ) است، نه
اينكه عطف بر ما قبل باشد.
چيزى
كه هست بايد در جستجوى مقسم عليه آن باشيم، يعنى ببينيم براى چه مطلبى
سوگند ياد كرده؟ آنچه از اعراضى كه در جمله(بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي عِزَّةٍ وَ شِقاقٍ) است،
برمىآيد اين است كه: آن مطلب امرى است كه مشركين از قبول آن خوددارى مىكردهاند
و عزت و شقاق به خرج مىدادهاند، و ملتهاى بىشمارى به خاطر امتناع از پذيرفتن آن
هلاك گشتهاند.
از
سوى ديگر از اينكه بعد از اين سوگند و هلاكت ملتها، به منذر بودن رسول خدا 6 و
نقل سخنانى كه كفار عليه او گفتند، و دستوراتى كه سران كفار در مقابل انذار آن
جناب به كفار دادهاند مىپردازد، برمىآيد آن مطلبى كه به خاطر اثبات آن،