نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 267
مضافى
تقديرى برمىگردد. و معناى آيه اين است كه شما نمىتوانيد تحميل كنيد بر عبادت خود
و يا بر بتپرستى خود مگر كسى را كه خودش پيرو جهنم است.
و
بعضى[1] ديگر
گفتهاند: ممكن است كلمه على به معناى با باشد، و ضمير به
كلمه(ما تَعْبُدُونَ) و يا تنها
به كلمه ما در صورتى كه موصوله باشد برگردد و كلمه فاتنين
همان معناى ظاهرى خود را مىدهد، و متضمن معناى تحميل و حمل نيست، و معناى آيه اين
است كه: شما نمىتوانيد با عبادت خود و يا با عبادت بتهاى خود گمراه كنيد، مگر
پيروان دوزخ را.
و
همه اين سخنان وجوهى است نادرست و در حقيقت بدون جهت خود را به زحمت انداختن است.
و در آيه مورد بحث التفات به كار رفته، و نكته اين التفات عينا همان است كه: در
التفات در آيات سابق ذكر كرديم.
[رد
و ابطال پندار مشركين در باره اينكه ملائكه دختران خدايند، با بيان موقف و موقعيت
ملائكه در عالم خلقت و اعمال صادره از ايشان]
(وَ ما مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ وَ
إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ) اين سه آيه- به طورى كه از
سياق برمىآيد- اعتراضى است از كلام جبرئيل و يا كلام او و يارانى كه از فرشتگان
وحى دارد، نظير حكايتى كه از خود جبرئيل و يارانش نقل كرده و فرموده:(وَ ما نَتَنَزَّلُ إِلَّا بِأَمْرِ رَبِّكَ لَهُ ما بَيْنَ أَيْدِينا وَ ما
خَلْفَنا وَ ما بَيْنَ ذلِكَ)[2].
بعضى[3]
از مفسرين گفتهاند: سه آيه مورد بحث كلام رسول خدا 6 است، كه خودش و
مؤمنين را براى كفار توصيف مىكند، تا ايشان را توبيخى خوار كننده كرده باشد. و
آيات مورد بحث متصلند به آيه فاستفتهم و تقدير كلام چنين است:
از
ايشان استفتاء كن و بعد از آنكه استفتاء كردى بگو: هيچ يك از ما مسلمان نيست
مگر آنكه در قيامت جايگاه و مقامى معلوم و در خور اعمال خود دارد و به درستى ماييم
كه در نماز به صف مىايستيم و ماييم تسبيح كنندگان .
و
ليكن اين وجه، وجه مناسبى نيست، و با سياق سازگارى ندارد.
اين
آيات سهگانه در اين مقامند كه عقيده مشركين بر الوهيت ملائكه را باطل كنند، از
اين طريق كه با اعتراف خود عقيده كفار را باطل مىكنند، توضيح اينكه: مشركين
اعتراف دارند به اينكه ملائكه خودشان مربوب و عبد خداى تعالى هستند، چيزى كه هست
مىگويند: