نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 247
(وَ
إِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ وَ بِاللَّيْلِ أَ فَلا
تَعْقِلُونَ) يعنى و شما
همواره صبح و شام از سرزمين آنان عبور مىكنيد، چون مردم لوط در سرزمينى وسط شام و
حجاز زندگى مىكردند، و منظور از عبور كردن در صبح و شام ، عبور كردن
از خرابههاى آن ديار است. و- به طورى كه مىگويند- امروز آن خرابهها زير آب رفته
است.
[مراد
از اينكه فرمود: يونس به سوى كشتى فرار كرد(إِذْ أَبَقَ إِلَى
الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ)]
(وَ إِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ
الْمَشْحُونِ) يعنى و يونس نيز از پيامبران بود كه به سوى كشتى
فرار كرد، با اينكه كشتى ظرفيت سوار شدن او را نداشت و اباق به معناى
فرار كردن عبد از مولايش مىباشد ...
مراد
از فرار كردن او به طرف كشتى اين است كه او از بين قوم خود بيرون آمد و از آنان
اعراض كرد. و آن جناب هر چند در اين عمل خود خدا را نافرمانى نكرد، و قبلا هم خدا
او را از چنين كارى نهى نكرده بود، و ليكن اين عمل شباهتى تام بفرار يك خدمتگزار
از خدمت مولى داشت، و به همين جهت خداى تعالى او را به كيفر اين عمل بگرفت كه شرح
بيشتر داستانش در تفسير آيه(وَ ذَا النُّونِ إِذْ
ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ)[1]
گذشت.
(فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ) كلمه ساهم ماضى
از باب مساهمه است كه به معناى قرعهكشى است. و كلمه مدحضين اسم مفعول
از ادحاض است كه به معناى غالب آمدن است و معناى آيه اين است كه: در
كشتى قرعه انداختند و يونس از مغلوبين شد، و جريان بدين قرار بود كه نهنگى بر سر
راه كشتى درآمد و كشتى را متلاطم كرد و چون سنگين بود خطر غرق همگى را تهديد كرد،
ناگزير شدند از كسانى كه در كشتى بودند شخصى را در آب بيندازند، تا نهنگ او را
ببلعد، و از سر راه كشتى به كنارى رود قرعه انداختند به نام يونس (ع) اصابت كرد به
ناچار او را به دهان نهنگ سپردند و نهنگ آن جناب را ببلعيد.
(فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُلِيمٌ).
ماهى
او را لقمهاى كرد، در حالى كه او ملامت زده بود. كلمه التقام به
معناى ابتلاع و بلعيدن است. و كلمه مليم اسم فاعل از لام
است، كه به معناى داخل شدن در ملامت است، مانند احرام كه به معناى داخل شدن در حرم
است، و ممكن است