نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 231
(سَتَجِدُنِي إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ)- اين جمله از ناحيه اسماعيل يك نحوه دلجويى است
نسبت به پدر، مىخواهد به پدر بگويد: من از اينكه قربانىام كنى به هيچ وجه اظهار
ترس نمىكنم و در پاسخ چيزى نگفت كه باعث ناراحتى پدر شود و از ديدن آن جسد به خون
آغشته فرزندش به هيجان درآيد، بلكه سخنى گفت كه اندوهش پس از ديدن آن منظره كاسته
شود، و اين كلام خود را كه يك دنيا صفا در آن بود با قيد (إِنْ شاءَ اللَّهُ) مقيد كرد، تا صفاى بيشترى پيدا كند.
چون
با آوردن اين قيد معناى كلامش چنين مىشود: من اگر گفتم در اين حادثه صبر مىكنم،
اتصافم به اين صفت پسنديده از خودم نيست و زمام امرم به دست خودم نيست، بلكه هر چه
دارم از مواهبى است كه خدا به من ارزانى داشته، و از منتهايى است كه خدا بر من
نهاده. اگر او بخواهد من داراى چنين صبرى خواهم شد و او مىتواند نخواهد و اين صبر
را از من بگيرد.
(فَلَمَّا أَسْلَما وَ تَلَّهُ لِلْجَبِينِ)
اسلام به معناى رضايت دادن و تسليم شدن است. و كلمه تل به معناى
به زمين انداختن كسى است. و كلمه جبين به معناى يكى از دو طرف پيشانى
است. و لام در للجبين بيان مىكند كه كجاى اسماعيل روى زمين قرار
گرفت، نظير آيه(يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً)[1] و
معناى آيه اين است كه: ابراهيم و اسماعيل تسليم امر خدا شدند و به آن رضايت دادند،
و ابراهيم (ع) فرزندش را به پهلو خواباند.
و
اين جمله پاسخى مىخواهد كه در كلام نيامده، چون معناى تحت اللفظى كلام چنين
است: پس همين كه تسليم شدند، ابراهيم فرزند خود را به زمين خواباند و يك طرف
پيشانىاش را به زمين نهاد و ديگر نفرموده كه چه شد، و اين به خاطر آن است
كه بفهماند جواب لما از بس مهم و مصيبت آن جناب آن قدر شديد و تلخ بود
كه قابل گفتن نيست.
(وَ نادَيْناهُ أَنْ يا إِبْراهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا)
اين آيه عطف است بر جوابى كه گفتيم از لما حذف شده. و معناى جمله(قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا) اين است كه: با آن رؤيا معامله
رؤياى راست و صادق نمودى و امرى كه ما در آن رؤيا به تو كرديم امتثال نمودى. و
منظور از اين كلام اين است كه: امرى كه ما بتو كرديم براى امتحان تو و تعيين مقدار
و ميزان بندگى تو بوده كه در امتثال چنين امرى همين كه آماده
[1] به عنوان سجده با چانه به زمين مىافتد. سوره اسرى، آيه 107.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 231