نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 223
انبيايى كه
بعد از او آمدند نسبشان بدو منتهى مىشود، و نيز تمامى اديان زندهاى كه در دنيا
هستند از قبيل اديان موسى، عيسى و محمد (ع) همه بر دين ابراهيم تكيه دارند كه همان
دين توحيد است. و نيز نوح (ع) از غرق شدن در آب نجات يافت و ابراهيم (ع) از سوختن
در آتش نمرود.
[مراد
از قلب سليم داشتن ابراهيم 7 عدم تعلق او به غير خدا
است]
(إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ) آمدن نزد پروردگار كنايه است
از تصديق خدا و ايمان به او. و مؤيد اين معنا اين است كه مراد از قلب
سليم آن قلبى است كه از هر چيزى كه مضر به تصديق و ايمان به خداى سبحان است
خالى باشد، از قبيل شرك جلى و خفى، اخلاق زشت و آثار گناه و هر گونه تعلقى كه به
غير خدا باشد و انسان جذب آن شود و باعث شود كه صفاى توجه به سوى خدا مختل گردد.
از
اينجا روشن مىشود كه مراد از قلب سليم آن قلبى است كه هيچ تعلقى به
غير از خدا نداشته باشد، هم چنان كه در حديثى كه در بحث روايتى آينده- ان شاء
اللَّه- مىآيد نيز به همين معنا تفسير شده.
ولى
بعضى[1]
گفتهاند: معنايش قلب سالم از شرك است . ممكن است اين گفتار را به نحوى
توجيه كنيم كه به همان معنا كه ما ذكر كرديم برگشت مىكند. بعضى[2]
ديگر گفتهاند: مراد قلب اندوهناك است ولى اين ديگر قابل توجيه نيست.
ظرف
اذ در آيه شريفه متعلق به جمله من شيعته است، و چون آن قواعدى
كه در غير ظرف بخشوده نيست در ظرفها بخشوده شده. لذا ديگر نبايد اعتراض كرد كه مگر
قبل از آمدن نزد پروردگار، از شيعه نوح نبود. و بعضى[3]
گفتهاند: ظرف اذ متعلق به اذكر تقديرى است.
(إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ ما ذا تَعْبُدُونَ) يعنى: چه
چيز مىپرستيد؟ و اگر با اينكه مىديد كه بت مىپرستند، مع ذلك پرسيد چه
مىپرستيد؟ منظورش از اين سؤال اظهار تعجب است، و خواست بفهماند اين عمل شما سخت
عجيب و غريب است.
(أَ إِفْكاً آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ) يعنى آيا
از در افتراء خدايانى ديگر به جاى خداى عز و جل قصد مىكنيد. و اگر كلمه