نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 211
بهشت آماده
شده. و كلمه نزل - به ضمه نون و زا- چيزى است كه قبل از وارد شدن
ميهمان براى پذيرايى از او آماده مىكنند، تا وقتى وارد شد تقديمش بدارند مانند
انواع ميوهها و خوراكيها.
[وصف
شجره زقوم ]
و
كلمه زقوم - به طورى كه گفتهاند-[1]نام درختى است كه برگهايى كوچك و تلخ و بدبو دارد و چون برگ آن را بكنند در محل
كنده شده شيرى بيرون مىآيد كه به هر جا از بدن آدمى برسد آنجا ورم مىكند و اين
درخت در سرزمين تهامه و نيز در هر سرزمين خشك و بىآب و علف مىرويد،
سرزمينهايى كه مجاور صحراى خشك باشد. و درختى كه در آيه شريفه توصيف شده
زقوم ناميده شده.
و
بعضى[2] گفتهاند:
قريش اصلا چنين درختى را نمىشناخت كه در بحث روايتى روايتش خواهد آمد.
و
كلمه خير در آيه شريفه به معناى وصف است، نه به معناى لغوىاش (كه در
فارسى به معنى بهتر است)، چون معنا ندارد بگوييم درخت زقوم بهتر نيست، زيرا
درخت زقوم اصلا خوب نيست، هم چنان كه در آيه(ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ)[3]
نيز به همين معنا است، چون لهو اصلا خوب نيست، تا ثوابهاى خدايى از آن
بهتر باشد و اين آيه شريفه- به طورى كه از سياق برمىآيد- كلام خداست، نه تتمه
كلام آن گوينده كه آيات قبل آن را حكايت مىكرد.
و
ضمير ها در جمله(إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً
لِلظَّالِمِينَ) به شجره زقوم برمىگردد. و
فتنه به معناى محنت و عذاب است.
و
جمله(إِنَّها شَجَرَةٌ تَخْرُجُ فِي أَصْلِ الْجَحِيمِ)
وصف شجره زقوم است. و اصل جحيم به معناى قعر جهنم است. و
اين تعجب ندارد كه در آتش جهنم درختى برويد و هم چنان باقى بماند و نسوزد، براى اينكه
زنده ماندن دوزخيان در آتش عجيبتر است. و خدا هر كارى بخواهد مىتواند بكند.
(طَلْعُها كَأَنَّهُ رُؤُسُ الشَّياطِينِ)-
كلمه طلع به معناى شكوفه ميوهاى است كه در اولين بار در درخت خرما يا
در هر درخت ميوه ديگر پيدا مىشود. در اين آيه ميوه درخت زقوم را به
سر شيطانها تشبيه كرده و اين بدان عنايت است كه: عوام از مردم شيطان را در
[1] ( 1 و 2) مجمع البيان، ج 8، ص 445 و روح المعانى ج 23، ص 95.
[2] ( 1 و 2) مجمع البيان، ج 8، ص 445 و روح المعانى ج 23، ص 95.
[3] آنچه نزد خداست خوب است نه لهو. سوره جمعه، آيه 11.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 211