نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 208
اين است كه:
حال يكديگر را مىپرسند، كه چه بر سرشان گذشت.
و
معناى جمله(قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ)
اين است كه: يكى از اهل بهشت به ديگران مىگويد: من در دنيا رفيقى داشتم كه از بين
مردم تنها او را انتخاب كرده بودم، و او تنها مرا رفيق خود گرفته بود. اين آن
معنايى است كه از سياق استفاده مىشود.
ولى
بعضى[1] از مفسرين
گفتهاند: مراد از قرين همزادى از شيطانها است و ليكن اين
حرف صحيح نيست، زيرا قرآن كريم داشتن قرين از شيطانها را تنها براى كسانى قائل است
كه از ذكر خدا و ياد او غافلند، و اما مخلصين از داشتن چنين قرينهايى، در عصمت
الهى قرار دارند، و نيز خداى تعالى ايشان را از اينكه تحت تاثير شيطانها قرار
گيرند حفظ كرده، همان طور كه از ابليس در آيه(فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ
الْمُخْلَصِينَ)[2]
حكايت كرده كه گفت بندگان مخلص تو از اغواى من مستثنى هستند. بله ممكن است شيطانها
متعرض بندگان مخلص خدا بشوند، اما نمىتوانند ايشان را تحت تاثير وسوسه خود قرار
دهند، و چنين متعرضى را نمىتوان قرين نام نهاد.
(يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ
عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدِينُونَ)- ضمير در كلمه يقول
به قرين برمىگردد و مفعول مصدقين بعث و زنده شدن براى
جزاست كه جمله(أَ إِذا مِتْنا ...) به جاى آن
قرار گرفته و كلمه مدينون به معناى مجزيون است.
و
معناى آيه اين است كه: آن رفيقى كه داشتم همواره از در تعجب و استبعاد و انكار از
من مىپرسيد: راستى تو مساله بعث براى جزا را تصديق دارى، و راستى باور دارى كه
بعد از آنكه خاك و استخوان شديم، و بدنهايمان متلاشى گشت و صورتها دگرگون شد،
دوباره زنده مىشويم تا جزا داده شويم؟ راستش من كه نمىتوانم اين معنا را تصديق
كنم، چون قابل تصديق نيست.
(قالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ)- ضمير در قال به
همان گوينده قبلى برمىگردد، همان كسى كه به رفقاى بهشتىاش مىگفت: من رفيقى چنين
و چنان داشتم. و كلمه اطلاع به معناى مشرف بودن انسان بر چيزى است. و
معناى جمله اين است كه: همان شخص سپس رفقاى بهشتى خود را مخاطب ساخته، مىگويد:
آيا شما به جهنم اشراف داريد و اهل جهنم را مىبينيد و مىتوانيد آن رفيق مرا در
جهنم پيدا كنيد و ببينيد چه حالى دارد؟