نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 133
ذا منازل-
ماه را مقدر كرديم كه داراى منزلهايى باشد ، و يا و القمر قدرنا له
منازل حتى عاد هلالا يشبه العرجون العتيق المصفر لونه- ما براى ماه منزلهايى مقدر
كرديم تا دوباره برگردد هلال شود، هلالى كه شبيه به ساقه شاخه خرماى سال خورده
قوسى و زرد رنگ است .
و
اين آيه شريفه به اختلاف منظرههاى ماه براى اهل زمين اشاره مىكند، چون در طول سى
روز به شكل و قيافههاى مختلفى ديده مىشود، و علتش اين است كه: نور ماه از خودش
نيست، بلكه از خورشيد است، و به همين جهت (مانند هر كرهاى ديگر هميشه) تقريبا نصف
آن روشن است، و قريب به نصف ديگرش كه روبروى خورشيد نيست تاريك است، و اين دگرگونى
هم چنان هست تا دوباره به وضع اولش برگردد اگر ماه را در صورت هلالىاش فرض كنيم،
روز بروز قسمت بيشترى از سطح آن كه در برابر آفتاب است به طرف زمين قرار مىگيرد،
تا برسد به جايى كه تقريبا تمامى يك طرف ماه كه مقابل خورشيد قرار گرفته، به طرف
زمين هم قرار گيرد (ماه شب چهارده) از آن شب به بعد دوباره رو به نقصان نهاده تا
برسد به حالت اولش كه هلال بود.
و
به خاطر همين اختلاف كه در صورت ماه پيدا مىشود، آثارى در دريا و خشكى و در زندگى
انسانها پديد مىآيد، كه در علوم مربوط به خودش بيان شده است.
پس
آيه شريفه از آيت قمر، تنها احوالى را كه نسبت به مردم زمين به خود مىگيرد بيان
كرده، نه احوال خود قمر را و نه احوال آن را نسبت به خورشيد.
و
از اين جا است كه مىتوان گفت: بعيد نيست مراد از تجرى در جمله(وَ الشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَها) اشاره باشد
به احوالى كه خورشيد نسبت به ما دارد، و حس ما از ظاهر اين كره احساس مىكند، و آن
عبارت است: از حركت روزانه و فصلى و ساليانهاش.
همچنين
بعيد نيست كه: مراد از جمله لمستقر لها اشاره باشد به حالى كه خورشيد
فى نفسه دارد، و آن عبارت است از اينكه: نسبت به سياراتى كه پيرامونش در حركتند،
ساكت و ثابت است، پس گويا فرموده: يكى از آيتهاى خدا براى مردم اين است كه خورشيد
در عين اينكه ساكن و بى حركت است، براى اهل زمين جريان دارد، و خداى عزيز عليم به وسيله
آن سكون و اين حركت پيدايش عالم زمينى و زنده ماندن اهلش را تدبير فرموده، (و خدا
داناتر است).