نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 132
و به هر حال
حاصل معناى آيه شريفه اين است كه: آفتاب پيوسته در جريان است، مادامى كه نظام دنيوى
بر حال خود باقى است، تا روزى كه قرار گيرد و از حركت بيفتد، و در نتيجه دنيا خراب
گشته، اين نظام باطل گردد.
البته
آيه شريفه- به طورى كه گفته شده-[1] طورى ديگر
نيز قرائت شده و آن قراءتى است منسوب به اهل بيت (ع) و بعضى ديگر غير از اهل بيت و
در اين قرائت به جاى لام در لمستقر لاى نافيه آمده و
خواندهاند: الشمس تجرى لا مستقر لها- خورشيد حركت مىكند، و هيچگاه ساكن
نمىشود ، ولى معناى اولى هم سرانجام به اين معنا برگشت مىكند و اما اينكه:
بعضى جريان خورشيد را بر حركت وضعى خورشيد به دور مركز خود حمل
كردهاند درست نيست، چون خلاف ظاهر جريان است، زيرا جريان دلالت
بر انتقال از مكانى به مكانى ديگر دارد.
(ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ)- يعنى
جريان مزبور خورشيد تقدير و تدبيرى است از خدايى كه عزيز است، يعنى هيچ غلبهگرى
بر اراده او غلبه نمىكند، و عليم است، يعنى به هيچ يك از جهات صلاح در كارهايش
جاهل نيست.
(وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتَّى عادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ)
كلمه منازل جمع منزل است كه اسم مكان از نزول، و به معناى
محل پياده شدن و منزل كردن است، و ظاهرا مراد از منازل نقاط بيست و
هشتگانهاى است كه ماه تقريبا در مدت بيست و هشت شبانه روز طى مىكند.
و
كلمه عرجون به معناى ساقه شاخه خرماست، البته از نقطهاى كه از درخت
بيرون مىآيد، تا نقطهاى كه برگها از آن منشعب مىشود. اين قسمت از شاخه را
عرجون مىگويند، كه (به خاطر سنگينى برگها معمولا) خميده مىشود، و معلوم
است كه اگر چند ساله شود خميدگىاش بيشتر مىگردد، و اين قسمت چوبى زرد رنگ، و چون
هلال قوسى است و لذا در اين آيه هلال را به اين چوب كه چند ساله شده باشد تشبيه
كرده. و قديم به معنى عتيق است.
نظريه
مفسرين در معناى آيه مختلف است، چون در تركيب آن اختلاف دارند، و از همه وجوه
نزديكتر به فهم اين وجه است كه گفتهاند[2]:
تقدير آيه چنين است: و القمر قدرناه