responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 112

در اين آيه و آيه بعدى‌اش شروع شده به استدلال تفصيلى بر توحيد و نفى آلهه، و براى اين منظور سياق تكلم وحده را برگزيده مگر در يك جمله معترضه كه وسط كلام آورده و با سياق خطاب فرموده: (وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ‌)- به سوى او برمى‌گرديد .

و اين برگزيدن براى اين است كه خود را بدان جهت كه يك انسان است، و خدا او را ايجاد كرده محاكمه كند، و آن گاه هر حكمى كه عليه خود كرد، در هر انسان ديگرى مثل خودش جارى سازد، چون افراد يك نوع همه مثل همند، پس اينكه گفت: و چرا خدايى را كه مرا آفريده نپرستيم؟ در معناى اين است كه گفته باشد: و چرا انسان خدايى را كه خلقش كرده نپرستد و آيا كسى كه انسان باشد غير از خدا، آلهه ديگرى مى‌گيرد؟

و اگر از خداى تعالى تعبير آورد به‌(الَّذِي فَطَرَنِي) براى اين است كه به علت حكم اشاره كرده و بفهماند كه چون لازمه فطر و ايجاد انسان بعد از آنكه عدم بود، بازگشت همه چيز انسان به خداى تعالى است، چه ذاتش و چه صفاتش و چه افعالش، و نيز لازمه‌اش اين است كه قيام همه چيز انسان به او باشد، و او مالك آدمى و همه چيز او باشد.

در نتيجه براى انسان به غير از عبوديت محض چيزى نيست، بنا بر اين بر او لازم است كه خود را در مقام عبوديت نصب كرده و آن را نسبت به خداى تعالى اظهار بدارد، و اين همان عبادت است. پس بايد او را عبادت كند، چون از اهليت پرستش دارد.

و اين نكته همان است كه چند سطر قبل در باره آن مرد گفتيم، كه او خدا را با اخلاص بندگى مى‌كرد، نه به طمع بهشت و نه از ترس دوزخ، بلكه از اين جهت كه خدا اهليت براى عبادت دارد.

و چون ايمان به خدا و عبادت او چنين وضعى دارد قهرا عامه مردم به چنين مقامى نمى‌رسند، چون اكثريت مردم يا از ترس خدا را عبادت مى‌كنند و يا به طمع و يا به هر دو جهت، لذا مرد نامبرده بعد از آنكه خود را محاكمه كرد، رو به مردم نمود و گفت: و اليه ترجعون و منظورش از اين التفات، انذار ايشان به روز قيامت بود كه روز بازگشت ايشان به خداست، روزى كه خدا به حساب اعمالشان مى‌رسد، و بر طبق آن جزايشان مى‌دهد. پس جمله‌(وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ) به منزله جمله معترضه و يا عين جمله معترضه است، كه از سياق كلام خارج است.

[در حجت و برهان عليه مشركين، در سخن مردى كه از اقصاى مدينه آمد:(وَ ما لِيَ لا أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي ...)]

نكته ديگر اينكه: اين دو آيه شريفه مشتمل بر دو حجت و برهان عليه دليلى است كه بت‌پرستان آن را اساس بت‌پرستى و اعتقاد به ارباب بودن بتها قرار داده بودند.

توضيح اينكه: بت‌پرستان معتقد بودند كه خداى سبحان اجل از آن است كه حس يا

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 112
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست