responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 106

(وَ اضْرِبْ لَهُمْ مَثَلًا أَصْحابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ) كلمه مثلا كه در اين جمله آمده به معناى كلام و يا داستانى است كه گوينده آن را مى‌گويد تا مقصدى از مقاصدش را براى شنونده ممثل و مجسم كند، و چون داستان اصحاب قريه، وعده و وعيد آيات قبل را روشن مى‌كند، لذا خداوند رسول گرامى خود را دستور داد تا قصه را به صورت اين مثل براى كفار بيان كند.

و ظاهرا كلمه مثلا مفعول دوم باشد براى اضرب و مفعول اول آن اصحاب القرية باشد، و معنا چنين باشد: براى آنها اصحاب قريه را كه چنين و چنان بودند مثل بزن.

و مفعول دوم كه بايد بعد از مفعول اول بيايد، در اينجا جلوتر آمده، تا از فاصله زياد كه مخل به معنا است جلوگيرى شده باشد.

(إِذْ أَرْسَلْنا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنَّا إِلَيْكُمْ مُرْسَلُونَ) كلمه عززنا از تعزيز است كه: مصدر باب تفعيل از ماده عزت است، و عزت به معناى نيرو و شوكت و آسيب‌ناپذيرى است. و جمله‌(إِذْ أَرْسَلْنا إِلَيْهِمُ) بيان تفصيلى جمله‌(إِذْ جاءَهَا الْمُرْسَلُونَ) است.

و معناى آيه اين است كه: براى آنها مثل بزن اصحاب قريه را كه در زمانى مى‌زيستند كه ما دو تا از رسولان خود را به سويشان فرستاده بوديم و مردم آن دو را تكذيب كرده بودند و ما آن دو را به رسول سوم تقويت كرديم، و اين سه رسول گفتند: اى مردم! ما از جانب خدا به سوى شما فرستاده شده‌ايم.

[وجه اينكه در نقل تكذيب پيامبران توسط مشركين فرمود:(قالُوا ما أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا وَ ما أَنْزَلَ الرَّحْمنُ مِنْ شَيْ‌ءٍ)]

(قالُوا ما أَنْتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا وَ ما أَنْزَلَ الرَّحْمنُ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِنْ أَنْتُمْ إِلَّا تَكْذِبُونَ) مردم چنين مى‌پنداشتند كه بشر نمى‌تواند پيغمبر شود. و وحى آسمانى را بگيرد، و استدلال مى‌كردند به خودشان كه پيغمبر نيستند، و چنين چيزى را در خودشان سراغ ندارند، و آن وقت حكم خود را به انبيا هم سرايت داده، مى‌گفتند: پس آنها هم پيغمبر نيستند، چون حكم امثال، يكى است.

و بر اين اساس معناى جمله‌(وَ ما أَنْزَلَ الرَّحْمنُ مِنْ شَيْ‌ءٍ) چنين مى‌شود: خدا هيچ وحيى نازل نكرده، چون اگر وحيى بر بشرى نازل كرده بود ما نيز در نفوس خود از آن خبردار مى‌شديم و خدا به ما هم وحى مى‌كرد. همانطور كه شما ادعاى آن را مى‌كنيد.

و اگر از خداى تعالى تعبير به رحمان كردند، براى اين است كه مشركين عرب مانند همه بت‌پرستان خدا را قبول داشتند، و او را به صفات كمال متصف مى‌دانستند، چيزى كه بود در تفسير آن صفات با هم اختلاف داشتند، صابئى‌ها آن صفات را به نفى معنا

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 106
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست