مؤلف:
در اين روايت روشن نيست كه آيه مورد استشهاد چه دلالتى بر مضمون روايت دارد؟ در
آخر روايت داشت كه تا قبل از نزول تورات عذابهايى آسمانى، اقوام و امتهايى را
هلاك كرد، ولى بعد از نزول تورات اين گونه عذابها قطع شد، و آيه شريفه هيچ دلالتى
بر اين معنا ندارد.
و
نيز در همان كتاب در ذيل آيه(وَ ما كُنْتَ بِجانِبِ
الطُّورِ إِذْ نادَيْنا ...)، آمده كه ابن مردويه از ابن عباس از
رسول خدا 6 روايت كرده كه فرمود: وقتى خداى تعالى موسى را براى سخن گفتن با وى
به كوه طور نزديك كرد، و به اين مقام قرب رسانيد، موسى پرسيد: پروردگارا آيا كسى
گرامىتر از من نزد تو هست؟ چون تو مرا به قرب و رازگويى خود، نائل ساختى، و با من
سخن گفتى، خداى تعالى فرمود: بله مقربتر از تو محمد 6 است، كه نزد من گرامىتر
از تو است.
پرسيد
حال كه محمد گرامىتر از من نزد تو است آيا امت محمد نيز گرامىتر از بنى
اسرائيلاند با اينكه براى بنى اسرائيل دريا را شكافتى، و آنان را از شر فرعون و
عمل او نجات دادى، و من و سلوى به ايشان اطعام كردى؟ فرمود: آرى، امت محمد نزد من
گرامىتر از بنى اسرائيل است، عرضه داشت: پروردگارا ايشان را به من نشان ده، خطابش
كرد كه اى موسى تو ايشان را نمىبينى ولى اگر خواستى صوتشان را به تو مىشنوانم،
عرضه داشت آرى اى خدا.
پس
پروردگار ما امت محمد را ندا داد كه پروردگار خود را اجابت كنيد، امت محمد كه آن
روز در پشت پدران و ارحام مادران خود بودند، تا آخرين نفرى كه تا روز قيامت جزو
امت وى خواهند بود، همه اجابت نموده، يك صدا گفتند: بله، تو حقا پروردگار مايى، و
ما حقا بندگان توايم، خداى تعالى فرمود: راست گفتيد من پروردگار شما، و شما بندگان
منيد، و من شما را قبل از آنكه از من بخواهيد، آمرزيدهام و قبل از آنكه درخواستى
كنيد عطا كردهام، پس هر كس مرا با شهادت لا اله الا اللَّه ملاقات
كند داخل بهشت مىشود.
ابن
عباس مىگويد: به همين جهت وقتى محمد 6 مبعوث شد خدا خواست تا به خاطر آنچه كه
به او و به امت او اختصاص داده بر او منت نهد، لذا گفت: اى محمد تو در جانب طور
نبودى وقتى كه ما موسى را ندا داديم[2].