نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 16 صفحه : 568
مؤيد گفتار
وى اين است كه در آيه شريفه رسول خدا 6 را به دو صفت بشير و نذير توصيف فرموده،
و در نتيجه اين دو كلمه دو حالند، كه صفت كافة را بيان مىكنند.
و
چه بسا گفته[1] شده كه:
تقدير آيه و ما ارسلناك الا ارسالة كافة للناس بوده يعنى ما تو را
ارسال نكرديم مگر ارسالى كه براى كافه مردم باشد، ولى اين تفسير خالى از بعد نيست،
و بيهوده خود را به زحمت افكندن است.
و
اما اينكه كافه به معناى همگى و حال از كلمه ناس باشد، و معنا اين
باشد كه ما تو را نفرستاديم مگر براى همگى مردم، صحيح نيست، چون علماى ادب جايز
نمىدانند حال از صاحب حال آنهم صاحب حالى كه مجرور است مقدم بيفتد.
و
بدان كه منطوق آيه هر چند در باره مساله نبوت است، و در حقيقت از آيات قبل كه راجع
به توحيد بود منتقل به مساله نبوت شده است، و ليكن مدلول آن حجتى ديگر بر مساله
توحيد است، چون رسالت از لوازم ربوبيت است، كه شانش تدبير امور مردم در طريق
سعادتشان، و مسيرشان به سوى غايات وجودشان مىباشد.
پس
عموميت رسالت خاتم المرسلين، كه رسول اوست، نه رسول غير از او خود دليل است بر
اينكه ربوبيت نيز منحصر در اوست، چون اگر غير از او ربى ديگر بود، او هم به مقتضاى
ربوبيتش رسولى مىفرستاد، و ديگر رسالت رسول خدا 6 عمومى و براى همه نمىبود، و
مردم با بودن او محتاج به رسول ديگر مىشدند كه از ناحيه آن رب ديگر بيايد، و اين
همان معنايى است كه على (ع)- به طورى كه روايت شده- بدان اشاره نموده، و
فرموده: اگر براى پروردگار تو شريكى مىبود، رسولان آن شريك نيز براى رساندن
پيامهايش نزد شما مىآمدند .
مؤيد
اين معنا جملهاى است كه در ذيل آيه آمده، و فرموده:(وَ
لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ)، چون اگر
معناى آيه تنها همان بود كه راغب در معناى كلمه كافة گفت چيزى نبود كه
اكثر مردم آن را نفهمند، ولى دلالت انحصار رسالت در رسول خدا 6 بر انحصار ربوبيت
در خداى عز اسمه، چيزى است كه اكثر مردم آن را نمىفهمند.
بنا
بر اين مفاد آيه اين مىشود: مشركين نمىتوانند شريكى براى خدا نشان دهند، در حالى
كه ما تو را نفرستاديم مگر بازدارنده جميع مردم، در حالى كه بشير و نذير باشى و
اگر