نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 16 صفحه : 557
دلهايشان
زايل شود، آن وقت مىپرسند: پروردگار شما چه گفت؟ مىگويند: حق گفت، و او بلند
مرتبه و والاست (23).
بگو:
چه كسى شما را از آسمانها و زمين روزى مىدهد؟ و خودت پاسخ بده: خدا، و بگو: من و
يا شما بر طريق هدايت و يا در ضلالتى آشكاريم (24).
بگو:
اگر ما مجرم باشيم شما مسئول جرم ما نيستيد، و اگر شما مجرم باشيد، ما از آنچه شما
مىكنيد بازخواست نمىشويم (25).
بگو:
پروردگار ما بين ما و شما جمع نموده، سپس به حق در بين ما داورى مىكند، و او جدا
كننده حق و باطل به دانايى است (26).
بگو
به من نشان دهيد آن خدايان موهومى كه به خدا ملحق كرده و شركاى او پنداشتيد، ابدا،
نمىتوانيد نشان دهيد، بلكه خدا عزيز و حكيم است (27).
ما
تو را نفرستاديم مگر براى اينكه از خطا و گناه بازشان دارى، و نيز نويدبخش و
بيمرسان باشى، و ليكن بيشتر مردم نمىدانند (28).
و
مىگويند: اين وعده چه وقت است اگر راست مىگوييد؟ (29).
بگو
ميعاد شما روزى معين است، كه نه ساعتى آن را مىتوانيد تاخير بيندازيد، و نه جلو (30).
بيان
آيات [ابطال الوهيت آلهه مشركين با استدلال به اينكه آنها دعاى كسى را اجابت
مىكنند]
اين
آيات بيانگر مساله توحيد است، و پيرامون آن احتجاج مىكند.
(قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ لا يَمْلِكُونَ مِثْقالَ
ذَرَّةٍ ...)رسول گرامى خود 6 را امر مىكند: باز بر ابطال الوهيت آلهه آنان
احتجاج و استدلال كند. به اينكه اينها قدرت ندارند دعاى كسى را مستجاب كنند، و بنا
بر اين معناى جمله(قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ
دُونِ اللَّهِ) اين است كه به ايشان بگو: آن خدايانى را كه
پنداشتهايد به جاى خدا معبود شمايند، بخوانيد. و بنا بر اين، دو مفعول كلمه
زعمتم حذف شده، چون سياق بر آن دو دلالت داشته، (و تقدير آن پنداشتيد آنها
را كه معبود مىباشند) و منظور از خواندن آنها حاجت خواستن از آنها است.
و
جمله(لا يَمْلِكُونَ مِثْقالَ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي
الْأَرْضِ) در جاى جواب قرار گرفته، گويا شخصى پرسيده: اگر مشركين خدايان خود
را بخوانند، چه مىشود؟ فرموده: هيچ حاجتى از ايشان را استجابت نمىكنند، چون مالك
حتى سنگينى و وزن يك ذره در همه
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 16 صفحه : 557