نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 16 صفحه : 526
آسمانها و
زمين، و ساير موجودات مقايسه اين ولايت با وضع آنهاست. و معناى آيه اين است كه: اگر
ولايت الهى را با وضع آسمانها و زمين مقايسه كنى، خواهى ديد كه اينها تاب حمل آن
را ندارند و تنها انسان مىتواند حامل آن باشد، و معناى امتناع آسمانها و زمين، و
پذيرفتن و حمل آن به وسيله انسان اين است كه در انسان استعداد و صلاحيت تلبس آن
هست، ولى در آسمانها و زمين نيست.
اين
است آن معنايى كه مىتوان آيه را بر آن منطبق كرد، و گفت آسمانها و زمين و كوهها
با اينكه از نظر حجم بسيار بزرگ، و از نظر سنگينى بسيار ثقيل و از نظر نيرو بسيار
نيرومند هستند، ليكن با اين حال استعداد آن را ندارند كه حامل ولايت الهى شوند، و
مراد از امتناعشان از حمل اين امانت، و اشفاقشان از آن، همين نداشتن استعداد است.
و
ليكن انسان ظلوم و جهول نه از حمل آن امتناع ورزيد، و نه از سنگينى آن و خطر عظيمش
اشفاق كرد و به هراس افتاد، بلكه با همه سنگينى و خطرناكىاش قبولش كرد، و اين سبب
شد كه انسان كه يك حقيقت و نوع است، به سه قسم منافق و مشرك و مؤمن منقسم شود، و
آسمان و زمين و كوهها داراى اين سه قسم نباشند، بلكه همه مطيع و مؤمن باشند.
[پاسخ
به اين پرسش كه چرا خداى حكيم و عليم چنين بار سنگينى را بر انسان ظلوم و جهول بار
كرد]
در
اينجا ممكن است بپرسى كه: خدا با اينكه حكيم و عليم است، چرا چنين بار سنگينى را
كه حملش از قدرت آسمانها و زمين بيرون است بر انسان ظلوم و جهول حمل كرد؟
با
اينكه مىدانست انسان نيز تاب تحمل آن را ندارد، و قبول كردنش به خاطر ظلوم و جهول
بودنش بوده، و اين دو خصوصيت او را مغرور و غافل ساخته، و به او مهلت نداده كه به
عواقب اين كار بينديشد، و اين در حقيقت مثل اين مىماند كه سرپرستى و ولايت بر
مردم يك كشور را به ديوانهاى واگذار كنيم، خود ديوانه هيچ حرفى ندارد، اما حرف
نداشتنش براى اين است كه ديوانه است، و گر نه، عقلا اين كار را نمىپسندند، و در
باره ديوانه دچار اشفاق و دلسوزى مىشوند.
در
پاسخ مىگوييم: ظلوم و جهول بودن انسان، هر چند كه به وجهى عيب و ملاك ملامت و
عتاب، و خرده گيرى است، و ليكن، عين همين ظلم و جهل انسان مصحح حمل امانت و ولايت
الهى است، براى اينكه كسى متصف به ظلم و جهل مىشود كه شانش اين است كه متصف به
عدل و علم باشد، و گر نه چرا به كوه ظالم و جاهل نمىگويند، چون متصف به عدالت و
علم نمىشود، و همچنين آسمانها و زمين جهل و ظلم را حمل نمىكنند، به خاطر اينكه
متصف به عدل و علم نمىشوند، به خلاف انسان كه به خاطر اينكه شان و استعداد علم و
عدالت را دارد، ظلوم و جهول نيز هست.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 16 صفحه : 526