نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 16 صفحه : 487
با همسر او،
بعد از آنكه همسر خود را طلاق داد، ازدواج با همسر پسرش نمىباشد، و اما اينكه آن
جناب وى را پسر خود خواند، صرف خواندن بوده، و هيچ اثرى از آثار پدر و فرزندى بر
آن مترتب نمىشود، چون خدا پسر خواندههاى شما را فرزند شما نمىداند.
و
اما قاسم، طيب، طاهر، و ابراهيم چهار پسرى كه خدا به آن جناب داد- البته اگر به
قول بعضى طيب و طاهر لقب قاسم نباشد- فرزندان حقيقى او بودند، ليكن قبل از رسيدن
به حد بلوغ از دنيا رفتند، و كلمه رجال در حقشان صادق نيست، تا مورد نقض آيه واقع
شوند، و همچنين حسن و حسين كه دو فرزندان آن جناب بودند، آن دو نيز طفل بودند، و
تا رسول خدا 6 در دنيا بود به حد رشد نرسيدند، و مشمول كلمه رجال واقع نشدند.
از
آنچه گذشت روشن شد كه آيه شريفه هيچ اقتضاء ندارد بر اينكه آن جناب پدر قاسم، طيب،
طاهر، و ابراهيم، و همچنين حسن، و حسين، نباشد، براى اينكه گفتيم آيه در خصوص رجال
موجود در زمان نزول آيه و همه آن كسانى است كه در آن روز صفت مردى را واجد بودند،
و نامبردگان هيچ يك واجد اين صفت نبودند.
(وَ لكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ)-
كلمه خاتم - به فتحه تاء- به معناى هر چيزى است كه با آن، چيزى را مهر
كنند، مانند طابع، و قالب كه به معناى چيزى است كه با آن چيزى را طبع نموده، يا
قالب زنند، و مراد از(خاتَمَ النَّبِيِّينَ)
بودن آن جناب، اين است كه نبوت با او ختم شده، و بعد از او ديگر نبوتى نخواهد بود.
در
گذشته توجه فرموديد كه معناى رسالت و نبوت چه بود، و گفتيم كه: رسول عبارت از كسى
است كه حامل رسالتى از خداى تعالى به سوى مردم باشد، و نبى آن كسى است كه حامل
خبرى از غيب باشد و آن غيب عبارت از دين و حقايق آن است، و لازمه اين حرف اين است
كه وقتى نبوتى بعد از رسول خدا 6 نباشد، رسالتى هم نخواهد بود، چون رسالت، خود
يكى از اخبار و انباى غيب است، وقتى بنا باشد انباى غيب منقطع شود، و ديگر نبوتى و
نبيى نباشد، قهرا رسالتى هم نخواهد بود.
از
اين جا روشن مىشود كه وقتى رسول خدا 6 خاتم النبيين باشد، خاتم الرسل هم خواهد
بود.
و
در اين آيه اشاره به اين حقيقت نيز هست كه ارتباط آن جناب به شما مردم، ارتباط
رسالت و نبوت است، و آنچه او مىكند به امر خداى سبحان است.
(وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً)- يعنى آنچه
خدا براى شما بيان كرده، به علم خود
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 16 صفحه : 487