responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 482

بر خلاف خواسته مردم دارند شامل مى‌شود، اما به خاطر اينكه در سياق آيات بعدى قرار دارد، كه داستان ازدواج رسول خدا 6 با همسر پسر خوانده‌اش زيد را بيان مى‌كند، مى‌توان گفت به منزله مقدمه براى بيان همين داستان است، و مى‌خواهد به كسانى كه به آن جناب اعتراض و سرزنش مى‌كردند، كه داستانش در بحث روايتى اين فصل خواهد آمد، پاسخ دهد، كه اين مساله ربطى به شما ندارد، و شما نمى‌توانيد در آنچه خدا و رسول حكم مى‌كند مداخله كنيد.

[توضيح آيه:(وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ ...) كه راجع به ازدواج پيامبر 6 با همسر پسر خوانده‌اش مى‌باشد. و اشاره به اشتباه مفسرين در اين باره‌]

( وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِي أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَ اتَّقِ اللَّهَ‌) ...(وَ كانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا ) اين كسى كه خدا و رسول او به وى انعام كرده‌اند، زيد بن حارثه است، كه قبلا برده رسول خدا 6 بود، سپس آن جناب آزادش كرد و او را فرزند خود گرفت، و اين يك انعامى بود كه رسول خدا 6 به وى كرد، انعام ديگرش اين بود كه دختر عمه خود- زينب دختر جحش- را همسر او كرد، حالا آمده نزد رسول خدا مشورت مى‌كند، كه اگر صلاح بدانيد من او را طلاق دهم، رسول خدا 6 او را از اين كار نهى مى‌كند، ولى سرانجام زيد همسرش را طلاق داد، و رسول خدا 6 با او ازدواج كرد، و اين آيه در بيان اين قصه نازل شد.

بنا بر اين، منظور از(أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِ) نعمت هدايت است كه خدا به زيد ارزانى داشت، و او را كه يك مشرك زاده بود، به سوى ايمان هدايت نمود، و نيز محبت او را در دل پيامبرش افكند، و منظور از جمله‌(أَنْعَمْتَ عَلَيْهِ) احسانى است كه پيغمبر به وى كرد، و او را كه برده‌اى بود، آزاد ساخت، و به فرزندى خود پذيرفت، و جمله‌(أَمْسِكْ عَلَيْكَ زَوْجَكَ وَ اتَّقِ اللَّهَ) كنايه است از اينكه همسرت را طلاق مده، و اين كنايه خالى از اين اشاره نيست، كه زيد اصرار داشته او را طلاق دهد.

(وَ تُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللَّهُ مُبْدِيهِ)- يعنى تو در دلت مطلبى را پنهان مى‌كنى كه خدا ظاهر كننده آن است‌(وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ) از ذيل آيات يعنى جمله‌(الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ وَ يَخْشَوْنَهُ وَ لا يَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ)، بر مى‌آيد كه ترس از مردم در جمله مورد بحث، اين نبوده كه آن جناب از جان خود مى‌ترسيده، بلكه ترسش راجع به خدا و مربوط به دين او بوده، و مى‌ترسيد مردم به خاطر ازدواجش با همسر زيد او را سرزنش كنند، و اين ترس را در دل پنهان مى‌داشته، چون مى‌ترسيده اگر اظهارش كند، مردم او را سرزنش كنند، و بيماردلان هو و جنجال به راه بيندازند، كه چرا همسر پسرت را گرفته‌اى، و در نتيجه ايمان‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 482
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست