نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 16 صفحه : 464
آيه شريفه،
با هيچ يك از چند معنايى كه گذشت نمىسازد، چون اين معنا با اختصاص آيه به اهل بيت
منافات دارد، زيرا خدا اين گونه تطهير را براى عموم مسلمانان و مكلفين باحكام دين
مىخواهد، نه براى خصوص اهل بيت، و حال آنكه گفتيم آيه شريفه دو انحصار را
مىرساند، كه انحصار دوم تطهير اهل بيت است.
و
اگر بگويى مراد از بردن رجس، و تطهير كردن، همانا تقواى شديد و كامل است، و معناى
آيه اين است كه اين تشديدى كه در تكاليف متوجه شما كرديم، و در برابر اجر دو چندان
هم وعدهتان داديم، براى اين نيست كه خود ما از آن سودى ببريم، بلكه براى اين است
كه مىخواهيم پليدى را دور نموده و تطهيرتان كنيم.
و
در اين معنا هم اختصاص رعايت شده، و هم عموميت خطاب به همسران رسول خدا 6 و به
ديگران، چيزى كه هست در اول، خطاب را متوجه خصوص همسران آن جناب نمود، و در آخر
يعنى در كلمه عنكم متوجه عموم.
ليكن
اين حرف هم صحيح نيست، براى اينكه در آخر، خطاب متوجه غير از ايشان شده، و اگر
بگويى خطاب متوجه همه است چه همسران و چه غير آنان، مىگوييم: اين نيز باطل است،
براى اينكه غير از همسران شريك در تشديد تكليف نبودند، و اجر دو چندان هم ندارند،
و معنا ندارد خداى تعالى بفرمايد: اگر به شما همسران رسول خدا 6 تكاليف دشوارترى
كرديم، براى اين است كه خواستيم عموم مسلمانان و شما را پاك نموده و پليدى را از
همه دور كنيم.
خواهى
گفت: چرا جايز نباشد كه خطاب متوجه همسران رسول خدا 6 و خود رسول خدا 6 باشد،
با اينكه تكليف خود رسول خدا 6 هم مانند تكاليف همسرانش شديد است؟
در
پاسخ مىگوييم: نبايد همسران آن جناب را با خود آن جناب مقايسه كرد، چون آن جناب
مؤيد به داشتن عصمت خدايى است، و اين موهبتى است كه با عمل و اكتساب به دست
نمىآيد، تا بفرمايد تكليف تو را تشديد كرديم، و اجرت را مضاعف نموديم، تا پاكت
كنيم، چون معناى اين حرف اين است كه تشديد تكليف، و دو چندان كردن اجر مقدمه و يا
سبب است براى بدست آمدن عصمت، و به همين جهت هيچ يك از مفسرين اين احتمال را
ندادهاند كه خطاب متوجه رسول خدا 6 و همسرانش باشد و بس. و اگر ما آن را جزو
اقوال ذكر كرديم، به عنوان اين است كه اين هم يك احتمال است، و خواستيم با ايراد
اين احتمال نظريه آن مفسرينى كه گفتهاند: مراد خصوص همسران آن جناب
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 16 صفحه : 464