responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 447

هم خوب مى‌دانيد كه حريف او نيستيد، پس بياييد و از قريش و غطفان گروگان بگيريد، آنهم بزرگان ايشان را گرو بگيريد، تا به اين وسيله وثيقه‌اى به دست آورده باشيد كه شما را تنها نگذارند، بنى قريظه اين رأى را پسنديدند.

از سوى ديگر به طرف لشكر قريش روانه شد، و نزد ابو سفيان و اشراف قريش رفت و گفت: اى گروه قريش شما واقفيد كه من دوستدار شمايم، و فاصله‌ام را از محمد و دين او مى‌دانيد، اينك آمده‌ام شما را با نصيحتى خيرخواهى كنم، به شرط آنكه به احدى اظهار نكنيد، گفتند: مطمئن باش كه به احدى نمى‌گوييم، و تو در نزد ما متهم نيستى، گفت: هيچ مى‌دانيد كه بنى قريظه از اينكه پيمان خود را با محمد شكستند، و به شما پيوستند پشيمان شده‌اند؟ و نزد محمد 6 پيام فرستاده‌اند، كه براى اينكه تو از ما راضى شوى مى‌خواهيم بزرگان لشكر دشمن را گرفته به دست تو دهيم، تا گردنهايشان را بزنى، و بعد از آن همواره با تو باشيم، تا لشكر دشمن را از اين سرزمين بيرون برانيم، و او قبول كرده، پس هوشيار باشيد، اگر بنى قريظه نزد شما آمدند، و چند نفر از شما را به عنوان رهن خواستند، قبول نكنيد، حتى يك نفر هم به ايشان ندهيد، و زنهار از ايشان بر حذر باشيد.

از آن جا برخاسته نزد بنى غطفان رفت، و گفت اى مردم، من يكى از شمايم، و همان حرفهايى را كه به قريش زده بود به ايشان زد.

فردا صبح كه روز شنبه و ماه شوال و سال پنجم هجرت بود، ابو سفيان عكرمة بن ابى جهل با چند نفر ديگر از قريش را نزد بنى قريظه فرستاد كه ابو سفيان مى‌گويد: اى گروه يهود آذوقه گوشتى ما تمام شد، و ما در اينجا از خانه و زندگى خود دور هستيم و نمى‌توانيم تجديد قوا كنيم، از قلعه‌ها بيرون شويد، تا با محمد بجنگيم.

يهوديان گفتند: امروز روز شنبه است، كه ما يهوديان هيچ كارى را جائز نمى‌دانيم، و گذشته از اين اصلا ما حاضر نيستيم در جنگ با محمد با شما شركت كنيم، مگر آنكه از مردان سرشناس خود چند نفر را به ما گروگان دهيد، كه از اين شهر نرويد، و ما را تنها نگذاريد، تا كار محمد را يكسره كنيد.

ابو سفيان وقتى اين پيام يهوديان را شنيد گفت: به خدا سوگند نعيم درست گفت:

ناگزير كسى نزد بنى قريظه فرستاد كه احدى را به شما گروگان نمى‌دهيم، مى‌خواهيد در جنگ شركت كنيد و مى‌خواهيد در قلعه خود بنشينيد، يهوديان هم گفتند: به خدا قسم نعيم درست گفت، در پاسخ قريش پيام دادند كه به خدا سوگند با شما شركت نمى‌كنيم، مگر وقتى گروگان بدهيد، و خداوند به اين وسيله اتحاد بين لشكر را بهم زد، آن گاه در شبهاى زمستانى‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 447
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست