responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 418

راستگوى در توحيد خدا، و عدالت او و شرايع او، و مراد از راستى آنان، هر چيزى است كه در باره‌اش سخنى گفته باشند. بعضى‌[1] ديگر گفته‌اند: مراد از سؤال از صادقان، صادقان در سخن، و مراد از صدقشان صدق در عملشان است، (و حاصل معنايش اين است كه از هر راستگويى مى‌پرسند آيا اعمالشان هم مطابق اقوالشان راست بوده يا نه؟) بعضى‌[2] ديگر گفته‌اند: مراد، پرسش از صادقان است، از آن هدفها و منظورهايى كه در دل از راستگوييهاى خود پنهان داشتند، آيا منظورشان از راستگوييها وجه اللَّه (رضاى خدا) بوده يا چيز ديگر؟ و از اين قبيل توجيهات براى آيه كرده‌اند، و بطورى كه ملاحظه مى‌كنيد هيچ يك از آنها دلچسب نيست.

[بيان اينكه مراد از راستى در جمله:(لِيَسْئَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ) انطباق پيمان الهى در عالم ذر با كردار و عمل در اين عالم است‌]

و اما آنچه به نظر ما مى‌رسد اين است كه دقت در مفاد جمله‌(لِيَسْئَلَ الصَّادِقِينَ عَنْ صِدْقِهِمْ) انسان را بر خلاف آن توجيهات رهنمون مى‌شود، چون فرق است بين اينكه بگوييم:

سئلت الغنى عن غناه- از بى نيازى پرسيدم از بى‌نيازى‌اش و يا از عالم از علمش سؤال كردم، و بين اينكه بگوييم از فلانى از مالش سؤال كردم، و يا از فلانى از علمش پرسيدم، اين دو قسم عبارت مفادشان يكى نيست، آنچه از عبارت اول به ذهن تبادر مى‌كند، و جلوتر از معانى ديگر به ذهن مى‌رسد، اين است كه من از شخص غنى خواستم تا غنايش را اظهار كند، و يا علمش را بنماياند، و آنچه از عبارت دوم به ذهن تبادر مى‌كند كه من از او خواستم تا مرا از مال و يا علم خود خبر دهد، آيا مال و يا علم دارد يا نه؟ و يا از او خواستم تا برايم تعريف كند، چقدر مال دارد؟ و از مال چه چيزهايى دارد، و يا چه چيزهايى مى‌داند؟

و به هر حال معناى سؤال از صادقان از صدقشان، اين است كه صدق باطنى خود را اظهار كنند، و در مرحله گفتار و كردار آن را نمايش دهند، و خلاصه در دنيا عمل صالح كنند، (چون عمل صالح مساوى است با تطابق گفتار و كردار با صدق باطنى).

پس مراد از سؤال از صادقان از صدق آنان اين مى‌شود كه تكليف‌هاى دينى را طورى متوجه ايشان سازد، كه با مقتضاى ميثاق سازگار و منطبق باشد، تا در نتيجه آن صدق كه در بطون دلها نهفته است، در گفتار و كردار ظهور و جلوه كند.

و البته معلوم است كه جاى اين ظهور دنيا است، نه آخرت، و نيز معلوم مى‌شود كه اخذ ميثاق در دنيا نبوده، بلكه قبل از دنيا بوده، هم چنان كه آيات ذر نيز بر آن دلالت دارد، و مى‌فهماند كه خداى تعالى قبل از آنكه انسانها را به نشاه دنيا بياورد، پيمانهايى از ايشان‌


[1] ( 1 و 2) مجموعة من التفاسير، ج 5، ص 88.

[2] ( 1 و 2) مجموعة من التفاسير، ج 5، ص 88.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 418
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست