responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 39

و در كافى از على بن ابراهيم از پدرش از ابن ابى عمير از شخصى كه نامش را برد، از امام صادق (ع) روايت كرده كه در ذيل حكايت كلام موسى كه گفت:(رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ) فرمود: منظورش طعام بوده‌[1].

مؤلف: عياشى هم نظير آن را از حفص از آن جناب روايت كرده، و عبارت روايت او چنين است: طعام مقصودش بوده [2]. و نيز از ليث از امام باقر (ع) نظير آن را آورده و در نهج البلاغه هم مثل آن را فرموده، يعنى فرمود: به خدا قسم درخواست چيزى جز نانى كه آن را بخورد نكرد [3].

و در الدر المنثور است كه: ابن مردويه از انس بن مالك روايت كرده كه گفت:

رسول خدا 6 فرمود: وقتى موسى براى آن دو دختر آب كشيد و سپس به طرف سايه رفت، و گفت:(رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ) آن روز موسى به يك مشت خرما محتاج بود[4].

و در تفسير قمى مى‌گويد: يكى از دو دختر شعيب (ع) به پدر گفت: اى پدر او را اجير خود كن، چون بهترين اجير آن كسى است كه قوى و امين باشد، شعيب در پاسخ گفت: به من گفتى كه قوتش را از آب كشيدنش فهميدى، كه به تنهايى آن همه دلو از چاه كشيد، اما امانتش را از كجا به دست آوردى در پاسخ گفت: از اينجا كه به من گفت: تو پشت سر من بيا، و مرا راهنمايى كن، چون من از دودمانى هستم كه به پشت زنان نظر نمى‌كنند، من از اينجا فهميدم او مردى امين است، چون همين نظر نينداختن بدنبال زنان، خود از امانتدارى است‌[5].

مؤلف: نظير اين را صاحب مجمع البيان از على (ع) روايت كرده‌[6].

و نيز در مجمع البيان است كه: حسن بن سعيد، از صفوان، از ابى عبد اللَّه امام صادق (ع) روايت كرده، كه در پاسخ شخصى كه پرسيد: كدام يك از آن دو دختر بود كه آمد و به موسى (ع) گفت: پدرم تو را مى‌خواند؟ فرمود: همان دختر كه بعدا با او


[1] فروع كافى، ج 6، ص 287.

[2] عياشى، ج 2، ص 330.

[3] نهج البلاغه صبحى الصالح، ص 226.

[4] الدر المنثور، ج 5، ص 125.

[5] تفسير قمى، ج 2، ص 138.

[6] مجمع البيان، ج 7، ص 248.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 39
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست