نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 16 صفحه : 381
فرمود دامنت
را جمع كن، عرضه داشت: يا رسول اللَّه 6 من مبتلا به كژى پايم، دامن خود بلند
كردهام كه پيدا نباشد. فرمود: دامنت را جمع كن كه تمامى خلقهاى خدا نيكو است[1].
و
در كتاب فقيه آمده كه شخصى از امام صادق (ع) از كلام خداى عز و جل پرسيد، كه
مىفرمايد:(اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِها)[2] و
در جاى ديگر مىفرمايد:(قُلْ يَتَوَفَّاكُمْ مَلَكُ الْمَوْتِ
الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ)[3]، و
در جاى ديگر مىفرمايد:(الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ
الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ)[4] و
نيز جاى ديگر مىفرمايد:(الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ
ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ)[5] و
جاى ديگر مىفرمايد:(تَوَفَّتْهُ رُسُلُنا)[6]، و
نيز مىفرمايد:(وَ لَوْ تَرى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا
الْمَلائِكَةُ)[7] با
اينكه در يك ساعت در دنيا هزاران نفر كه عددشان را جز خدا كسى نمىداند مىميرند،
اين چگونه ممكن است كه ملائكه، و يا ملك الموت در آن واحد به قبض روح همه اينها
برسد؟
امام
(ع) در جواب فرمود: خداى تبارك و تعالى براى ملك الموت كاركنان و ياورانى از
ملائكه قرار داده، كه او نسبت به آن اعوان به منزله فرمانده است، و هر يك را به
ماموريتى مىفرستد، پس هم ملائكه قبض روح مىكنند، و هم خود ملك الموت، آن گاه خدا
آن ارواح را از ملك الموت مىگيرد[8].
و
در الدر المنثور است كه ابن ابى حاتم، و ابو الشيخ، از ابى جعفر محمد بن على روايت
كردهاند كه فرمود: رسول خدا 6 به مردى از انصار وارد شد تا او را عيادت كند، ديد
كه ملك الموت بالاى سر وى نشسته، پرسيد اى ملك الموت نسبت به رفيق ما مدارا كن، كه
او مردى با ايمان است، ملك الموت عرضه داشت: اى محمد 6 مژده كه من نسبت به هر
مؤمنى مدارا مىكنم.