responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 365

مكرر گفتيم، وثنى‌ها قائل به موجودى به نام رب العالمين نيستند، براى هر عالمى ربى قائلند، و رب همه آن رب‌ها را خدا مى‌دانند، و (خدا منزه و بزرگتر است از آنچه اينان مى‌گويند، و بسيار هم بزرگتر است).

(أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أَتاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ ...) كلمه ام به اصطلاح ادبى منقطعه است، كه معناى بلكه را مى‌دهد، و معنا را چنين مى‌كند: بلكه مى‌گويند قرآن را به خدا افتراء بسته، و از ناحيه خدا نيست، آن گاه سخن آنان را رد نموده، مى‌فرمايد:(بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ ...).

[مقصود از قومى كه پيش از پيامبر اسلام 6، پيامبرى به سويشان فرستاده نشده بود ((ما أَتاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ‌))]

(لِتُنْذِرَ قَوْماً ما أَتاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ)- بعضى‌[1] از مفسرين گفته‌اند منظور از اين قوم، قريش است، چون هيچ پيغمبرى قبل از آن جناب به سوى قريش گسيل نشده بود، به خلاف اقوام ديگر عرب، كه بعضى از پيغمبران به سوى ايشان مبعوث شده بودند، مانند خالد بن سنان عبسى، و حنظله، كه بنا به آنچه در روايات است دو تن از پيغمبران عرب 0 بودند.

بعضى‌[2] ديگر گفته‌اند: مراد از قوم مذكور، همه اهل فترت، يعنى مردم ما بين عيسى و محمد 6 است، چون در اين فاصله زمانى، مردم از مساله دين و از وظائفى كه در قبال نعمت‌هاى الهى داشتند، و از آن غرض كه به خاطر آن خلق شده بودند، يعنى عبادت، به كلى غافل ماندند. ليكن اين تفسير صحيح نيست، براى اينكه معناى فترت اين است كه مدتى پيغمبر صاحب شريعت و كتاب مبعوث نشده باشد، كه اين مدت را مدت فترت مى‌نامند، و اما مدت مبعوث نشدن پيامبران بى شريعت، اولا فترت نيست، و ثانيا قبول نداريم كه ما بين عيسى و محمد (ع) چنين پيامبرانى نيامده باشند، با اينكه زمان فاصل بين آن دو پيامبر شش قرن بوده.

(لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ)- غايتى است براى ارسال رسول، اما نه غايتى حتمى، بلكه رجائى و احتمالى، (توضيح اينكه: هدايت يافتن قوم مذكور نتيجه و غايت رسالت رسول خدا 6 است، اما نتيجه احتمالى، و لذا فرمود: شايد هدايت شوند، و آرزوى مذكور از خدا نيست، چون كسى آرزوى چيزى را مى‌كند كه از شدن و نشدن آن بى خبر باشد، و خدا منزه از بى خبرى است، بلكه آرزو قائم به مقام است، و يا قائم به مخاطب است، كه همان‌


[1] كشاف، ج 3، ص 507. و مجمع البيان، ج 8، ص 325.

[2] فخر رازى، ج 25، ص 167.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 365
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست