responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 327

هنگام بى نيازى هم غرور و خيلاء تو را نگيرد[1] ليكن اين معنا با ذيل آيه نمى‌سازد، چون در ذيل آيه مى‌فرمايد خدا متكبران را دوست نمى‌دارد.

(وَ اقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَ اغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْواتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ) كلمه قصد در هر چيز به معناى حد اعتدال در آن است‌[2]، و كلمه غض به طورى كه راغب گفته به معناى نقصان در نگاه كردن و صدا كردن است، و بنا به گفته وى غض صوت به معناى آهسته و كوتاه صدا كردن است، و معناى آيه اين است كه در راه رفتنت ميانه‌روى را پيش گير، و در صدايت كوتاه و ناقص آن را پيشه ساز، كه ناخوش‌ترين صوت‌ها صوت خران است، كه در نهايت بلندى است‌[3].

بحث روايتى [رواياتى در باره حقوق والدين و حد اطاعت از ايشان‌]

در كافى به سند خود از عبد اللَّه بن سنان روايت كرده كه گفت از امام صادق (ع) شنيدم مى‌فرمود: يكى از گناهان كبيره عقوق والدين، و يكى ديگر نوميدى از رحمت خدا، و يكى ايمنى از مكر اوست، و روايت شده كه از هر گناهى بزرگتر شرك به خدا است‌[4].

و در كتاب فقيه در حقوقى كه از امام زين العابدين (ع) روايت كرده فرموده:

بزرگترين حق خدا بر تو اين است كه او را بپرستى، و چيزى شريكش نسازى كه اگر اينكار را به اخلاص كردى خداوند حقى براى تو بر خود واجب مى‌كند، و آن اين است كه امور دنيا و آخرتت را كفايت مى‌كند.

و نيز فرمود: و اما حق مادرت اين است كه بدانى او تو را طورى حمل كرد كه احدى، احدى را آن طور حمل نمى‌كند، آرى او تو را در داخل شكم خود حمل كرد، و از ميوه قلبش چيزى به تو داد، كه احدى به احدى نمى‌دهد، و او با تمامى اعضاى بدنش تو را محافظت نمود، و باك نداشت از اينكه گرسنه و تشنه بماند، بلكه پروايش همه از گرسنگى و تشنگى تو بود، او باك نداشت از اينكه برهنه بماند، همه پروايش از برهنگى تو بود، او هيچ پروايى‌


[1] روح المعانى، ج 21، ص 90.

[2] مفردات راغب، ماده قصد .

[3] مفردات راغب، ماده غض .

[4] اصول كافى، ج 2، ص 278، ح 4.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 327
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست