نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 16 صفحه : 325
از سياق
چنين بر مىآيد، و در عين حال همين ضمير اسم كان ، و جمله(مِثْقالَ حَبَّةٍ) خبر آن است. و مراد از بودن آن در صخره، پنهان
بودن و جايگير بودنش در شكم صخره محكم است، يا در جوف آسمانها يا در دل زمين، و
مراد از آوردن آن، حاضر كردنش براى حساب و جزاست.
فصل
سابق از كلام لقمان كه نقل شد راجع به توحيد و نفى شريك بود، و مضمون آيه مورد بحث
فصل ديگرى از كلام اوست، كه مربوط به معاد و حساب اعمال است، و معنايش اين است كه
اى پسرم! اگر آن خصلتى كه انجام دادهاى، چه خير و چه شر، از خردى و كوچكى همسنگ
يك دانه خردل باشد، و همان عمل خرد و كوچك در شكم صخرهاى، و يا در هر مكانى از
آسمانها و زمين باشد، خدا آن را براى حساب حاضر خواهد كرد، تا بر طبقش جزاء دهد،
چون خدا لطيف است، و چيزى در اوج آسمانها و جوف زمين و اعماق دريا از علم او پنهان
نيست و علم او به تمامى پنهانها احاطه دارد، خبيرى است كه از كنه موجودات با خبر
است.
[معناى
اينكه لقمان بعد از فرزند به صبر بر مصايب صبر را از «عزم الامور» خواند]
(يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ
وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ)
اين آيه و آيه بعدش جزو گفتار لقمان و مربوط به پارهاى از دستورات راجع به عمل و
اخلاق پسنديده است.
از
جمله اعمال، نماز است، كه عمود دين است، و دنبال آن امر به معروف و نهى از منكر
است، و از جمله اخلاق پسنديده صبر در برابر مصائبى است كه به آدمى مىرسد.
و
كلمه ذلك در جمله(إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ)
اشاره است به صبر، و اگر اشاره را به لفظ ذلك آورده، كه براى دور است،
نه هذا كه براى نزديك است، براى اين است كه به اهميت آن اشاره كرده
باشد، و بلندى مرتبه صبر را رسانده باشد.
و
اينكه بعضى[1] از مفسرين
گفتهاند اشاره است به همه مطالب قبلى، كه عبارت است از نماز، امر به معروف، و نهى
از منكر، و صبر، صحيح نيست، چون تنها در اين آيه نيست كه صبر به عنوان عزم الامور
ستوده شده، بلكه اين مطلب مكرر در كلام خداى تعالى آمده، از آن جمله فرموده:(وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ)[2] و
نيز فرموده: