نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 16 صفحه : 324
خلاصه و
توضيحى است از مطالب دو آيه قبل، كه سفارش والدين را مىكرد، و از اطاعت آنان در
مورد شرك به خدا نهى مىكرد.
مىفرمايد:
بر انسان واجب است كه در امور دنيوى نه در احكام شرعى كه راه خدا است، با پدر و
مادر خود به طور پسنديده و متعارف مصاحبت كند، نه به طور ناشايست، و رعايت حال آن
دو را نموده، با رفق و نرمى رفتار نمايد، و جفا و خشونت در حقشان روا ندارد،
مشقاتى كه از ناحيه آنان مىبيند تحمل نمايد، چون دنيا بيش از چند روزى گذرا نيست،
و محروميتهايى كه از ناحيه آن دو مىبيند قابل تحمل است، بخلاف دين، كه نبايد به
خاطر پدر و مادر از آن چشم پوشيد، چون راه سعادت ابدى است، پس اگر پدر و مادر از
آنهايى باشند كه به خدا رجوع دارند، بايد راه آن دو را پيروى كند، و گر نه راه غير
آن دو را، كه با خدا انابه دارند.
از
اين بيان روشن مىشود كه در جمله(وَ اتَّبِعْ سَبِيلَ مَنْ
أَنابَ إِلَيَّ) اختصارى لطيف بكار رفته، چون در عين كوتاهيش
مىفهماند اگر پدر و مادر با خدا بودند، بايد راهشان را پيروى كنى، و گر نه
اطاعتشان بر تو واجب نيست، و بايد راه غير آن دو را، يعنى راه كسانى را كه با خدا
هستند پيروى نمايى.
(ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)-
يعنى اين مطلبى كه گفته شد تكليف و وظيفه دنيايى شما است، و سپس چيزى نمىگذرد كه
به سوى من بر مىگرديد، آن وقت شما را به حقيقت آنچه مىكرديد آگاه مىكنم، و بر
حسب كردههايتان چه خير و چه شر حكم خواهم كرد.
از
آنچه گذشت اين معنا روشن شد كه جمله(فِي الدُّنْيا) سه
نكته را در بر دارد، اول اينكه مصاحبت به نيكى و معروف را منحصر مىكند در امور
مادى و دنيايى، نه امور دينى و معنوى، دوم اينكه تكليف را سبك مىكند، و مىفهماند
تكليف مذكور هر چه هم دشوار باشد، در چند روزى انگشتشمار، و مدتى اندك به دوش شما
است، پس تحمل بار خدمت به آنان شما را خيلى به ستوه نياورد، سوم اينكه مىفهماند
اين كلمه در مقابل جمله(ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ)
قرار دارد، و در نتيجه سفارش مىشود به اينكه آخرت را در نظر داشته باشند.
(يا بُنَيَّ إِنَّها إِنْ تَكُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي
صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّماواتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ ...)
مىگويند[1] كه ضمير
در انها به خصلت- كه يا خير است يا شر-، بر مىگردد، چون