نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 16 صفحه : 27
آنجا زندگى
مىكرد)، برنگشت، و شب را در شهر مصر به سر برد. و كلمه استصراخ به
معناى استغاثه به صداى بلند است، كه از صراخ به معناى صيحه و فرياد
مشتق شده، و كلمه غوايت به معناى خطاى از راه راست و صواب است به
خلاف رشد كه به معنى راه راست يافتن است.
و
معناى آيه اين است كه: موسى آن شب را در شهر به صبح رسانيد،- و به كاخ فرعون
برنگشت- و همه شب را با ترس و نگرانى بسربرد، و همين كه صبح شد، دوباره همان مردى
كه ديروز او را به يارى خود طلبيد، با صداى بلند از او يارى خواست، كه اينك مرا از
چنگال يك قبطى ديگر نجات بده، موسى از در توبيخ و سرزنش به او گفت: راستى كه تو
آشكارا گمراه هستى، كه نمىخواهى راه رشد و صواب را پيش گيرى، و اين توبيخ بدين
جهت بود كه او با مردمى دشمنى و مقاتله مىكرد كه از دشمنى و كتك كارى با آنان جز
شر و فساد برنمىخاست.
(فَلَمَّا أَنْ أَرادَ أَنْ يَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَهُما قالَ يا مُوسى
أَ تُرِيدُ أَنْ تَقْتُلَنِي كَما قَتَلْتَ نَفْساً بِالْأَمْسِ ...)
بيشتر مفسرين[1]
گفتهاند: ضمير (قال- گفت) به مرد اسرائيلى، همان كسى كه موسى (ع) را به كمك
مىطلبيد، برمىگردد، براى اينكه مرد اسرائيلى خيال كرده بود موسى با اين توبيخ و
عتابش بنا دارد او را مانند قبطى ديروز به قتل برساند، لذا از خشم او بيمناك شد، و
گفت: اى موسى آيا مىخواهى مرا بكشى، همان طور كه ديروز يك نفر را كشتى؟ از سخن
او، قبطى طرف دعوايش فهميد كه قاتل قبطى ديروز موسى بوده، لذا به دربار فرعون
برگشت، و جريان را به وى گزارش داد، فرعون و درباريانش به مشورت نشستند، و سر
انجام تصميم بر قتل موسى گرفتند.
و
اين تفسير به نظر ما نيز تفسير درستى است، براى اينكه سياق هم بدان شهادت مىدهد،
ليكن بعضىها آيه را چنين تفسير كردهاند كه: گوينده اين سخن قبطى بوده، نه
اسرائيلى و ليكن اين تفسير قابل اعتناء نيست، و معناى بقيه الفاظ آيه روشن
است.
و
در اينكه فرمود:(أَنْ يَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَهُما)
تعريضى است به تورات موجود در عصر نزول قرآن، چون در آن تورات آمده كه دو طرف
مخاصمه در آن روز اسرائيلى بودهاند اين جمله مىفرمايد كه نه، موسى خواست خشم
بگيرد، بر كسى كه هم دشمن مرد اسرائيلى بود و