نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 16 صفحه : 218
وقتى كه در
راه خدا صبر كند، و بر خدا توكل نمايد، از ايمان خود راضى مىشود، پس بر هر مؤمن
است، كه تا آنجا كه راهى براى ديندارى خود مىيابد، ديندارى را از دست نداده، بر
هر اذيت و جفايى صبر كند، و چون كارد به استخوانش رسيد، و ديگر نتوانست مراسم دينى
خود را در وطن خود به پاى دارد، آن وقت بايد از وطن بيرون شده و به سرزمينى ديگر
مهاجرت كند، و بر دشوارى و تعب و رنج غربت نيز صبر كند.
(الَّذِينَ صَبَرُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ) اين جمله
بيانگر اوصاف عاملان است، نكتهاى كه در اينجا تذكرش لازم است، اين است كه: هر
چند صبر عمومى است، و شامل صبر بر مصيبت، و صبر بر اطاعت خدا، و صبر بر ترك معصيت
او مىشود، و ليكن مورد آيه صبر بر مصيبت است، چون مناسب با حال مؤمنينى كه در مكه
در چنگ مشركين قرار گرفته بودند، و به حكم اين آيات مامور به هجرت شده بودند، صبر
بر مصيبت است.
(وَ كَأَيِّنْ مِنْ دَابَّةٍ لا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ يَرْزُقُها وَ
إِيَّاكُمْ، وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ) كلمه
كاين بسيارى هر چيزى را مىرساند، و به معناى چه بسيار است و
منظور از حمل رزق، ذخيره كردن آن است، همان طور كه انسانها و بعضى از حيوانات
مانند مورچه و موش و زنبور عسل رزق خود را ذخيره مىكنند.
در
اين آيه شريفه مؤمنين را دلخوشى و دلگرمى مىدهد، تا اگر خواستند در راه خدا
مهاجرت كنند از جهت رزق نگرانى نداشته باشند، و بدانند هر جا باشند خدا رزقشان را
در آنجا مىدهد، و يقين داشته باشند كه از گرسنگى نخواهند مرد، و بدانند كه
رازقشان پروردگارشان است، نه آب و خاكشان، و به اين منظور مىفرمايد: چه بسيار از
جنبدگانند كه رزق خود را ذخيره نمىكنند، بلكه خدا روز به روز رزقشان را مىرساند،
شما انسانها نيز هر چند كه ذخيره مىكنيد، ولى بايد بدانيد كه روزى دهنده شما خدا
است، و او شنوا و داناست.
در
اينكه دو نام بزرگ از اسامى خدا در خاتمه آيه قرار گرفته، اشاره است به برهان بر
مضمون آيه، چون مضمون آيه اين بود كه انسان و ساير حيوانات محتاج به رزقند، و رزق
خود را به زبان حاجت (نه زبان سر) از خدا مىخواهند، و خدا حاجتشان را برآورده
مىسازد، براى اينكه او هم داناى به حوائج خلق خويش است، و هم شنواى حاجت آنان
است، پس به مقتضاى اين دو اسم آنان را روزى مىدهد.
***
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 16 صفحه : 218