از
اين جا معلوم مىشود كه نصب كلمه مودت در جمله(مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ)، هم مىشود بخاطر افتادن حرف جر
باشد، و تقدير آن لمودة بينكم بوده، و لام تعليل از اولش حذف شده
باشد، كه در اين صورت مودت سبب بتپرستى مىشود، و هم ممكن است به خاطر اين باشد
كه كلمه مذكور مفعول له است، و مودت غايتى است كه غرض از بتپرستى، رسيدن به آن
غايت است، و خلاصه بت مىپرستيدند براى اينكه مودت پيدا بشود، هر دو جور ممكن است،
و ليكن ذيل آيه با وجه دوم مناسب است كه توضيحش خواهد آمد.
بعد
از جمله(إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ ...) فرمود:(ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَ يَلْعَنُ بَعْضُكُمْ
بَعْضاً)، و به اين وسيله سرانجام بتپرستى را به علت مودت كه باطن و واقعيت
آن است بيان نمود، تا بدانند آن علاقههاى اجتماعى كه وادارشان كرد به اينكه تن به
بتپرستى دهند به زودى واقعيت خود را نشان داده، در روزى كه باطن هر چيز بيرون
مىافتد، به صورت دشمنى و نفرت از يكديگر جلوه مىكند.
آرى
مشركين به خاطر رسيدن به اين متاع قليل و اين سود بى ارزش متوسل به شرك شدند، كه
بزرگترين ظلمها و هلاككنندهترين گناهان است، و آن وقت بر اين بتپرستى اتفاق
كردند، ليكن به زودى حقيقت عملشان برايشان ظاهر مىشود، و وبال آن گردنگيرشان
مىگردد، و در نتيجه از يكديگر بيزار مىشوند، و جرم را به گردن يكديگر
مىاندازند.
و
مراد از اينكه فرمود: به يكديگر كفر مىورزند، اين است كه: اين عابد و معبودها،
يكديگر را تكفير مىكنند، خدايان دروغى به ايشان كفر مىورزند، يعنى از ايشان
بيزارى مىجويند، هم چنان كه قرآن كريم در جاى ديگر فرموده:(سَيَكْفُرُونَ بِعِبادَتِهِمْ وَ يَكُونُونَ عَلَيْهِمْ ضِدًّا)[3] و
نيز فرمود:(وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ)[4].
[1] زمانى كه گفت به پدرش و قومش چيست؟ اين مجسمههايى كه شما
براى آنها پرستش مىكنيد. گفتند: ديديم پدرانمان را كه براى آنها عبادت كننده
بودند. سوره انبياء، آيه 52 و 53.
[2] گفت آيا وقتى بتها را مىخوانيد خواهش شما را مىشنوند؟ و
آيا شما را سود مىدهند؟ و يا ضرر مىزنند؟ گفتند: نه، بلكه ما پدران خود را
يافتيم كه اين چنين مىكردند. سوره شعراء، آيه 72 و 74.
[3] به زودى خدايان دروغى به عبادت بتپرستان كفر مىورزند، و به
ضديت عليه آنان قيام مىكنند. سوره مريم، آيه 82.
[4] روز قيامت همين بتها به شرك شما كفر مىورزند، سوره فاطر،
آيه 14.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 16 صفحه : 179