responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 115

پاسخى است به قارون كه ثروت خود را به علم و كاردانى خود مستند مى‌كرد، و حاصلش اين است كه: مؤاخذه الهى مانند مؤاخذه بشر نيست، كه وقتى كسى را ملامت و يا نصيحت مى‌كنند، براى برگرداندن ملامت از خود، به علم و كاردانى خود متشبث شده، چيزهايى بهم مى‌بافند، چون خداى سبحان عالم و شاهد اعمال هر كسى است و مؤاخذه او را نمى‌توان با نيرنگ پاسخ داد، بلكه او به خاطر همين كه دانا و ناظر اعمال است، از هيچ مجرمى نمى‌پرسد كه چه كردى؟ بلكه تنها مطابق جرمش مؤاخذه‌اش مى‌كند، و نيز مؤاخذه او ناگهانى است، به طورى كه خود مجرم هيچ اطلاع قبلى از آن ندارد.

[وجوهى كه در معناى جواب قارون ((إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى‌ عِلْمٍ عِنْدِي‌)) گفته شده است‌]

اين آن معنايى است كه از سياق آيه به دست مى‌آيد ولى مفسرين معانى ديگرى براى آن ذكر كرده‌اند.

مثلا بعضى‌[1] گفته‌اند: مراد از علم در جمله‌(إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى‌ عِلْمٍ عِنْدِي) علم تورات است، چون قارون از همه بنى اسرائيل به تورات عالم‌تر بود .

بعضى‌[2] ديگر گفته‌اند: مراد علم كيمياء بوده، چون قارون كيمياء را از موسى و يوشع بن نون و كالب بن يوحنا فرا گرفته بود، و منظور از اينكه گفت: (عَلى‌ عِلْمٍ عِنْدِي‌)- با علمى كه نزد من است اين بوده كه علم كيمياء مخصوص او بوده، و ساير مردم آن را نمى‌دانستند، و با اين علم مقدار زيادى طلا درست كرده بود .

بعضى‌[3] ديگر گفته‌اند: مراد از علم علم استخراج گنجينه‌ها و دفينه‌ها است، چون قارون اين علم را داشته، و به وسيله آن دفينه‌هاى بسيارى استخراج كرده بود .

بعضى‌[4] ديگر گفته‌اند: مراد از علم، علم خداى تعالى است و معنايش اين است كه: به نظر من خداى تعالى مرا به علم تحصيل ثروت اختصاص داده، و منظورش از كلمه عندى اين بوده كه مطلب به نظر من چنين است .

بعضى‌[5] ديگر گفته‌اند: مراد از علم همان علم خداست كه در وجه قبلى گذشت، و ليكن علم به معناى معلوم است، و معناى جمله اين است كه: اين اموال را كه خدا به من داده به وسيله معلوماتى داده كه آن را به من تعليم فرموده .

و كلمه على در همه اين اقوال براى استعلا است، البته بعضى‌[6] گفته‌اند: ممكن هم هست كه براى تعليل بوده باشد .


[1] تفسير منهج الصادقين، ج 7، ص 127.

[2] ( 2 و 3) مجمع البيان، ج 7، ص 267.

[3] ( 2 و 3) مجمع البيان، ج 7، ص 267.

[4] ( 4 و 5 و 6) روح المعانى، ج 20، ص 113.

[5] ( 4 و 5 و 6) روح المعانى، ج 20، ص 113.

[6] ( 4 و 5 و 6) روح المعانى، ج 20، ص 113.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 115
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست