نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 80
كه سياق كلام سياق اثبات صحت تمامى تصرفات
است، و آن ملكى كه مجوز تمامى انحاى تصرفات است ملك تكوينى است نه اعتبارى.
(سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَ فَلا تَذَكَّرُونَ) اين جمله پاسخ مشركين را حكايت مىكند، و آن اين است كه مشركين
اعتراف دارند كه زمين و هر كه در آن است مملوك خدا است و نمىتوانند از اعتراف به
اين حقيقت شانه خالى كنند، زيرا ملك حقيقى قائم به غير علت موجده نيست. و چون وجود
معلول قائم به وجود علت است و مستقل از آن نيست، به هيچ وجه از آن بىنياز نيست، و
علت موجده زمين و هر كه در آن است تنها خدا است، حتى وثنى مسلكها نيز بتها را در
اين معنا شريك خدا نمىدانند.
و جمله(قُلْ أَ فَلا
تَذَكَّرُونَ) بعد از تماميت جواب، رسول خدا 6 را
امر مىكند كه مشركين را به جرم اينكه بعد از شنيدن حجت بر امكان بعث، متذكر نشدند
سرزنش فرمايد. و معنايش اين است كه به ايشان بگو: بعد از اينكه معلوم شد كه مالك
زمين و هر كه در زمين است خدا است باز چرا متذكر نمىشويد؟ و فكر نمىكنيد كه چون
او مالك است، مىتواند اين تصرف را بكند كه اهل آن را بعد از ميراندن زنده كند؟.(قُلْ مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ رَبُّ
الْعَرْشِ الْعَظِيمِ) باز به رسول خود دستور
مىدهد كه براى بار دوم از ايشان بپرسد: رب آسمانها و رب عرش عظيم كيست؟.
و منظور از عرش آن مقامى است كه زمام تمامى امور عوالم
در آنجا جمع است، و هر تدبيرى از آنجا صادر مىشود، و اگر كلمه رب را
تكرار فرمود اين اشاره است به اهميت امر عرش، و رفعت محل آن، هم چنان كه آن را به
وصف عظيم توصيف فرمود، و ما بحث پيرامون مساله عرش را در تفسير سوره اعراف در جلد
هشتم اين كتاب گذرانديم.
مفسرين[1] گفتهاند:
معناى دو جمله لمن السماوات السبع و(مَنْ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ) يكى است، هم چنان كه
دو جمله اين خانه از كيست؟ و صاحب خانه كيست يكى است و در
هر دو از مالك خانه سؤال مىشود و به همين جهت جوابى كه از آنان حكايت فرموده اين
است كه به زودى خواهند گفت از آن خدا است و اگر فرموده بود:
خداست هم چنان كه بعضى للَّه را للَّه قرائت
كردهاند، پاسخ از لفظ و صحيح بود.
[1] روح المعانى، ج 18، ص 58 و مجمع البيان، ج 7، ص 114.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 80