responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 510

مى‌گويد: علت كرامتش اين است كه اين نامه از ناحيه سليمان است، چون ملكه سبأ از جبروت سليمان خبر داشت و مى‌دانست كه چه سلطنتى عظيم و شوكتى عجيب دارد، به شهادت اينكه در چند آيه بعد از ملكه سبأ حكايت مى‌كند كه وقتى عرش خود را در كاخ سليمان ديد گفت:( وَ أُوتِينَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِها وَ كُنَّا مُسْلِمِينَ‌)- ما قبلا از شوكت سليمان خبر داشتيم و تسليم او بوديم .

(وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ)- يعنى اين نامه به نام خدا آغاز شده و به اين جهت نيز كريم است. آرى بت‌پرستان وثنى، همگى قائلند به اينكه خداى سبحان هست منتهى او را رب الارباب دانسته نمى‌پرستيدند، چون خود را كوچك‌تر از آن مى‌دانستند. آفتاب پرستان نيز، وثنى مسلك، و يكى از تيره‌هاى صابئين بودند، كه خدا و صفاتش را تعظيم مى‌كردند، چيزى كه هست صفات او را به نفى نواقص و اعدام برمى‌گردانيدند مثلا، علم و قدرت و حيات و رحمت را به نبود جهل و عجز و مرگ و قساوت تفسير كرده‌اند. پس قهرا وقتى نامه،(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌) باشد نامه‌اى كريم مى‌شود، چنان كه بودن آن از ناحيه سليمان عظيم نيز، اقتضاء مى‌كند كه نامه‌اى كريم بوده باشد. بنا بر اين، مضمون نامه تنها جمله‌(أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَ أْتُونِي مُسْلِمِينَ) خواهد بود، و حرف ان در ابتداى آن تفسيرى است.

و عجب از جمعى‌[1] از مفسرين است كه جمله‌(إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمانَ) را استينافى و غير مربوط به ما قبل گرفته و گفته‌اند: پاسخى است از سؤال مقدر، گويا كسى پرسيده، اين كتاب از طرف چه كسى رسيده و در آن چه نوشته؟ و ملكه سبأ در پاسخ گفته است: اين از ناحيه سليمان است ... و بنا به گفته اين مفسرين جمله‌(إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ ...) بيان مضمون نامه، يعنى متن نامه مى‌شود و خلاصه: همه جملات‌(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَ أْتُونِي مُسْلِمِينَ) مضمون نامه مى‌شود. و اين چند اشكال دارد:

اول اينكه: در اين صورت كلمه ان زيادى مى‌شود و هيچ فايده‌اى در آن نمى‌ماند، هم چنان كه بعضى‌[2] به همين جهت گفته‌اند: اين كلمه مصدرى و كلمه لا نافيه است، نه ناهيه. (نمى‌خواهد بگويد بر من برترى‌جويى مكن، بلكه با حرف ان مصدرى، فعل لا تعلوا مصدر مى‌شود و چون گفتيم لا نافيه است معنا اين مى‌شود كه تو بر من برترى ندارى) ولى اين وجه بسيار بى پايه و- به بيانى كه خواهد آمد- بسيار سخيف و ضعيف است.

اشكال دوم اينكه: اين مفسرين نامبرده در توجيه اينكه چرا ملكه سبأ نامه را كتابى‌


[1] تفسير فخر رازى، ج 24، ص 194.

[2] روح المعانى، ج 19، ص 196.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 510
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست